$
* توضیحاتی پیرامون علم رجال
علم رجال، علمی است که برای شناخت راوی حدیث و صفات او که در پذیرش یا عدم پذیرش سخن او تأثیر دارد، تدوین شده است و لذا موضوع آن افرادی هستند که در سلسله سند حدیث قرار دارند.
دو ویژگی علم رجال که باعث تمایز آن از علوم مشابه، مانند تراجم میشود نیز در همین تعریف وجود دارد، یعنی:
۱- موضوع آن صرفاً افراد موجود در سلسله سند احادیث میباشند.
۲- صفاتی که در پذیرش یا عدم پذیرش کلامشان تأثیر دارد، مورد توجه است، نه سایر صفات و ویژگیهای آنها.
اگر بخواهیم از تعریفهای تخصصی صرفنظر کنیم، علم تراجم را میتوان علمی دانست که به زندگینامه افراد اختصاص داد، اعم از علمای دینی، شعرا و ادبا و سایر فرهیختگان و حتی حکام و بزرگان صنفی و غیر آنها.
در ضمن به نظر میرسد که علم رجال از تأسیسات دوره اسلامی است در صورتی که علم تراجم قطعاً پیش از دوران اسلامی نیز وجود داشته است.
از نظر امامیه، کلام معصومj کاملاً درست و واجب الإطاعة است و حتی اگر دلیل بعضی از آنها معلوم نبود یا برخی از آنها به نظر عجیب میآمد، البته به شرط آنکه مخالف عقل نباشد که نیست، تغییری در اصل موضوع یعنی صحت کامل و واجب الإطاعة بودن آن حاصل نمیشود، اما آنچه مهم است آنکه ما در زمان فترت ائمهb یعنی زمان غیبت امام عصرمانf زندگی میکنیم و لذا به طور متعارف راهی برای حصول علم حسی یا حتی قریب به حس درباره کسب فرمایشات ایشان را نداریم و ناچاریم سخن ایشان را به واسطه افرادی که مورد وثوق، یعنی در نقل خبر قابل اعتماد و اطمینان میباشند، کسب کنیم و همانگونه که در بخش تاریخ حدیث و نگارش آن بیان خواهیم کرد، به دلایل مختلف بسیار، احادیثی در کتب روایی ما، حتی آن دسته که از اعتبار بالایی برخوردار هستند، وجود دارد که به جرأت نمیتوان آنها را به ائمهb منسوب کرد و حتی احتمال آنکه از ایشان نبوده و تحریف شده یا جعلی باشند، بسیار زیاد است. لذا ناچاریم افراد ثقه در نقل حدیث را بشناسیم تا بتوانیم احادیث قابل قبول را از غیر آن جدا کنیم.
این مسأله کاملاً طبیعی است که هر انسانی حتی در زندگی معمول روزمره خود نیز به هر حرفی از هر کسی اعتماد نمیکند و تنها اخباری را میپذیرد و مبنای خود قرار میدهد که از طریقی مطمئن به او رسیده باشد.
البته ممکن است که این طریق مطمئن برای افراد مختلف، متفاوت باشد و صد البته بدیهی است که اهمیت خبر نیز، در میزان اعتماد به نقل کنندگان آن، اهمیت دارد.
در اینجا لازم است اضافه کنم که نیاز به علم رجال بین محدثین مکتب اهل بیتb مورد اختلاف بوده که اگر آنها را فقط به دو دسته موافق و مخالف علم رجال تقسیم کنیم، دلایل هر کدام را به اختصار عرض خواهیم کرد.
لازم به ذکر است که مخالفان اصلی علم رجال، اخباریها بودند و این دلایل عموماً توسط آنها بیان شده است.
اهم دلایل مخالفین نیاز به علم رجال عبارت است از:
۱- روایات کتب اربعه، قطعی الصدور هستند و اگر هم قطعی الصدور نباشند، اعتبارشان قطعی است.
۲- شهادت محمدون ثلاث، یعنی محمد بن یعقوب الکلینی، محمد بن علی بن بابویه القمی و محمد بن حسن الطوسی بر صحت احادیث کتبشان و نیز شهادت امثال ابن قولویه در کامل الزیارات و علی بن ابراهیم در تفسیر القمی در مورد روایتها و روات کتابشان که این موارد را مستقلاً در توثیقات عام بررسی خواهیم کرد. إن شاء الله.
۳- راهی برای اثبات عدالت راوی نیست.
۴- در گفتار رجالیون، معمولاً شرایط شهادت وجود ندارد.
۵- اختلاف نظر در معنای عدالت و فسق.
۶- علم رجال موجب تجسس در احوال و رسوا کننده افراد بوده، لذا قبیح است.
۷- اصحاب امامیه در حفظ حدیث ائمهb چنان اهتمام داشتهاند، که امکان جعل و تحریف وجود نداشته است.
۸- ائمهb، خود کتب حدیثی اصحاب را تصحیح میکردهاند تا به دوره کتب اربعه رسیده و به واسطه آنها برای ما نقل شده است.
۹- وجود اخباری در مطلق پذیرش احادیث ائمهb.
۱۰- عمل مشهور علما یا شهرت روایت و مانند اینها جبران ضعف سند میکند که این مورد را هر چند در مباحث اصول فقه و فقه استدلالی مکرراً بررسی کردیم، اما باز هم آن را پس از پایان مباحث رجالی مرور خواهیم کرد.
اما موافقین علم رجال نیز دلایلی دارند که ما در اینجا تنها به ذکر آن دسته از ادله میپردازیم که به نظر حقیر قابل قبول است:
۱- پاسخ دادن به همه ادله مخالفین نیاز به علم رجال و مردود دانستن دلیل آنها که در جلسات دورههای قبل بررسی شد و آیتالله سبحانی در کتاب الرجال خودشان، مفصلاً پاسخ دادهاند و کفایت میکند.
۲- سیره عقلا بر پذیرش خبر ثقه است، مگر خلاف آن محرز شود.
۳- تاریخ حدیث و تحریف آن، چه در مکتب خلفا و چه در مکتب اهل بیتb که دلالت بر جعل و تحریف بعضی اخبار دارد.
۴- شرعاً نیز خبر ثقه معتبر است و دلیل آن روایات معتبری است که هر آنچه به معصومj منسوب است، از جانب ایشان نبوده و مورد قبول ایشان هم نیست.
نکته قابل توجه آنکه بدون در نظر گرفتن علم رجال، درباره احادیثی که بیانگر وجود روایات جعلی در بین روایات معصومینb میباشد، باید گفت که یا معتبر هستند یا غیر معتبر. حال اگر بپذیریم که این احادیث معتبر هستند که تکلیف روشن است و اگر بخواهیم بگوییم که این احادیث معتبر نیستند، خود دلیل بر وجود اخبار غیر معتبر است که این دلیل به تنهایی میتواند بیانگر اهمیت کاربردی علم رجال باشد.
در اینجا روایت معتبری عرض میکنیم که نشان از جعل و تحریف جدی در احادیث مکتب اهل بیتb دارد.
۱/۱- کتاب الرجال للکشی (ش ۴۰۱): حدثنی محمد بن قولویه و الحسین بن الحسن بن بندار القمی قالا حدثنا سعد بن عبدالله قال حدثنی محمد بن عیسی بن عبید عن یونس بن عبدالرحمن: «أنَّ بَعْضَ أصْحابِنا سَألَهُ وَ أنا حاضِرٌ، فَقالَ لَهُ: «یا أبامُحَمَّدٍ! ما أشَدَّکَ فی الْحَدیثِ وَ أکْثَرَ إنْکارَکَ لِما یَرْویهِ أصْحابُنا! فَما الَّذی یَحْمِلُکَ عَلَی رَدِّ الْأحادیثِ.» فَقالَ: «حَدَّثَنی هِشامُ بْنُ الْحَکَمِ أنَّهُ سَمِعَ أباعَبْدِاللهِj یَقولُ: «لا تَقْبَلوا عَلَیْنا حَدیثاً إلّا ما وافَقَ الْقُرْآنَ وَ السُّنَّةَ، أوْ تَجِدونَ مَعَهُ شاهِداً مِنْ أحادیثِنا الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإنَّ الْمُغیرَةَ بْنَ سَعیدٍ لَعَنَهُ اللهُ دَسَّ فی کُتُبِ أصْحابِ أبی أحادیثَ لَمْ یُحَدِّثْ بِها أبی. . .»»».
* ترجمه: یونس بن عبدالرحمن روایت کرد: «بعض از اصحاب ما در حالی که من هم حاضر بودم، از او (یعنی یونس بن عبدالرحمن) سؤال کردند: «ای ابامحمد! چقدر در حدیث سختگیری و انکارت بر آنچه اصحاب ما روایت میکنند، بسیار است! چه چیزی تو را بر آن داشت که احادیث را رد کنی؟!» پس (یونس بن عبدالرحمن) گفت: «هشام بن حکم برای من حدیث کرد که او از امام صادقj شنید که میفرمودند: «قبول نکنید احادیث را بر ما، مگر آنچه موافق قرآن و سنت است، یا شاهدی از احادیث قبلی بر آن مییابید، پس به یقین مغیرة بن سعید که الله او را لعنت کند، در کتب یاران پدرم احادیثی دسیسه کرد که پدرم آنها را حدیث نکرده بود . . .»»».
* بررسی سند: همه رجال سند این حدیث از ثقات بوده و محمد بن عیسی بن عبید هم مشکلی در سند این حدیث ایجاد نمیکند، لذا این ماجرا و حدیث ذیل آن معتبر است.
لازم به ذکر است از آنجا که در سری قبل این دروس، فردی حضور داشت که به شدت مخالف استفاده از علم رجال بود و حتی چند جلسه از درس در اختیار ایشان قرار گرفت تا دلایل خود را ذکر کند، حقیر یک به یک پاسخ آنها را عرض کردم که ۱۸ جلسه طول کشید و در این سری به جهت پرهیز از اطاله کلام، از آن صرفنظر میکنم، اما علاقهمندان میتوانند به کتاب کلیات فی علم الرجال آیتالله سبحانی مراجعه کنند.
در پایان باید عرض کنم که موافقان علم رجال، خود بر چند دستهاند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- عدهای علم رجال را در غیر اخبار مشهور معتبر میدانند.
۲- عدهای نیز علم رجال را در احادیث غیر از کتب اربعه قبول دارند.
۳- جمعی نیز کاربرد علم رجال را فقط در احادیث فروع دین یا احکام عملیه قبول دارند.
۴- عدهای هم مثل ما علم رجال را در همه احادیث جاری میدانند.
و صلی الله علی محمد و آل محمد