$
** ذکر مستحبی بعد از اتمام حمد در نماز جماعت
۱۴/۱۴ (…)- الکافی (ح ۴۹۸۳): علی عن أبیه عن عبدالله بن المغیرة عن جمیل عن أبیعَبْدِاللهِj قالَ: «إذا کنْتَ خَلْفَ إمامٍ، فَقَرَأ الْحَمْدَ وَ فَرَغَ مِنْ قِراءَتِها، فَقُلْ أنْتَ: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِ الْعالَمینَ» وَ لا تَقُلْ: «آمینَ»».
* ترجمه:
ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «هنگامی پشت امام (جماعت) هستی، پس (سوره) حمد را خواد و از قرائت آن فارغ شد، پس تو بگو: «الحمد لله رب العالمین» و نگو: «آمین»».
* بررسی سند:
این روایت را ثقةالاسلام الکلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از عبدالله مغیره از جمیل بن دراج از امام صادقj روایت کرده که همه ایشان از ثقات میباشند و در نتیجه انتساب حدیث به امامj معتبر است.
این حدیث در التهذیب (ج ۲، ح ۲۷۵) و الإستبصار (ج ۱، ح ۱۱۸۵) نیز به واسطه ثقةالاسلام الکلینی و با همین سند روایت شده است.
* شرح:
– از شواهد و قرائن اینگونه بر میآید که گفتن آمین پس از اتمام سوره حمد در نماز جماعت، سیره پیروان مکتب خلفا بوده است، لذا اگر جنبه بدعت داشته، گفتن آن حرام است، اما حتی اگر بدعت هم نبوده، امامj بیان آن را منع فرمودهاند که دلیل آن عرض خواهد شد.
– یکی از اساتید بزرگوار ما میفرمودند که طبیعی است که پیروان مکتب اهل بیتb، پس از شنیدن آیات اهدنا الصراط المستقیم تا آخر سوره باید الله تعالی را شکر کنند، در حالی که پیروان مکتب خلفا، باید آن را آرزو کنند، چرا که پیروان مکتب اهل بیتb راه راست و هدایت را یافتهاند و باید شکرگزار آن باشند تا خدای نا کرده از صراط مستقیم، منحرف نشوند، در حالی که پیروان مکتب خلفا، همچنان باید آن را آرزو کنند و به دنبالش باشند. البته شیخ الطائفه در موضوع مورد بحث ما روایتی دارد که آن را بررسی میکنیم.
۱۵/۱۵ (…)- التهذیب (ج ۲، ح ۲۷۸) و الإستبصار (ج ۱، ح ۱۱۸۸): الحسین بن سعید عن حماد بن عیسی عَنْ مُعاویةِ بْنِ وَهَبٍ قالَ: «قُلْتُ لِأبیعَبْدِاللهِj: «أقولُ آمینَ إذا قالَ الْإمامُ: «غَیرِ الْمَغْضوبِ عَلَیهِمْ وَ لا الضّالّینَ»؟» قالَ: «هُمُ الْیهودُ وَ النَّصارَی وَ لَمْ یُجِبْ فی هَذا.»»
* ترجمه:
معاویة بن وهب روایت کرد: «به ابوعبدالله (امام صادق)j عرض کردم: «هنگامی که امام (جماعت) غیر المغضوب علیهم و الضالین را گفت، آمین بگویم؟» فرمودند: «آنها یهود و نصارا هستند و در این پاسخ داده نمیشود.»»
* بررسی سند:
طریق شیخ در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید در موارد مختلف متفاوت است که البته همه آنها معتبر است.
طرق شیخ در روایت مورد نظر ما به حسین بن سعید عبارت است از شیخ مفید و حسین الغضائری و ابن حاشر از احمد بن محمد بن حسن بن ولید از پدرش از او و نیز ابن ابیجید از محمد بن حسن بن ولید از حسین بن حسن بن ابان از او و نیز محمد بن حسن بن ولید از محمد بن حسن الصفار از احمد بن محمد که یا ابن خالد است یا ابن عیسی از او.
سایر رجال سند حدیث هم از ثقات میباشند، لذا انتساب حدیث به امامj معتبر است.
* شرح:
– میبینیم که امامj ذکر آمین را در این مورد، ذکری بیهوده و بیفایده میدانند و طبیعی است که گفتن ذکری بیهوده و بیفایده در نماز، اگر مبطل نباشد، حداقل پسندیده نیست، در حالی که ذکر الحمد لله رب العالمین، ذکری مناسب این موقعیت است.
– این حدیث را بعداً، مجدداً روایت میکنم و نکاتی را پیرامون آن عرض خواهم کرد. إن شاء الله.
** سوره فاتحة الکتاب در بر دارنده همه حکمتهای الهی
۱۶/۱۶ (۲۸۶)- علل الشرائع (ج ۱، ص ۲۶۰): حدثنی عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار قال حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری قال قال أبومحمد الفضل بن شاذان النیسابوری: «إنْ سَألَ سائِلٌ فَقالَ: «أخْبِرْنی! هَلْ یَجوزُ أنْ یُکَلِّفَ الْحَکیمُ عَبْدَهُ فِعْلاً مِنَ الْأفاعیلِ لِغَیْرِ عِلَّةٍ وَ لا مَعْنًی؟» قیلَ لَهُ: «لا یَجوزُ ذَلِکَ، لِأنَّهُ حَکیمٌ غَیْرُ عابِثٍ وَ لا جاهِلٍ» . . . فَإنْ قالَ: «فَلِمَ بَدَأ بِالْحَمْدِ فی کُلِّ قِراءَةٍ دونَ سائِرِ السُّوَرِ؟» قیلَ: «لِأنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْکَلامِ جُمِعَ فیهِ مِنْ جَوامِعِ الْخَیْرِ وَ الْحِکْمَةِ ما جُمِعَ فی سورَةِ الْحَمْد. . . فَقَدِ اجْتَمَعَ فیهِ مِنْ جَوامِعِ الْخَیْرِ وَ الْحِکْمَةِ فی أمْرِ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیا ما لا یَجْمَعُهُ شَیْءٌ مِنَ الْأشْیاءِ» . . . عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِp بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضاc مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضاj؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
* ترجمه:
فضل بن شاذان گفتم: «اگر سؤال کنندهای سؤال کرد: «آگاه کن مرا! آیا مجاز است که حکیم بندهاش را بدون علت و معنایی به کاری از کارها مکلف کند؟» به او گفته شود: «آن جایز نیست چرا که حکیم غیر بیهودهکار و غیر جاهل است.» . . . پس اگر گفت: «پس چرا همه قرائت (نماز) به (سوره) حمد آغاز شود و نه سایر سورهها؟» گفته شود: «زیرا چیزی از قرآن و (سایر) کلامها نیست که در آن جوامع خیر و حکمت جمع شده باشد آن گونه که در سوره حمد جمع شده است . . . (سپس امامj به تفسیر و توضیح آیات این سوره مبارکه پرداخته و در پایان آن مجدداً میفرمایند:) به یقین آنگونه که جوامع خیر و حکمت در امر آخرت و دنیا در آن جمع شده است، در هیچ چیز دیگری جمع نشده است» . . .» . . . علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهی و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولشp را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را از تو از رضاj حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»
* بررسی سند:
این روایت در ادامه روایت ۱۱/۱۱ میباشد که ملاحظه شد، انتساب آن به امامj معتبر است.
در ضمن عرض شد که این روایت را شیخ با اندک تفاوتی در متن، در الفقیه (ح ۹۲۶) و عیون أخبار الرضاj (ج ۲، ص ۱۰۷) روایت کرده است.
* شرح:
– معمولاً منظور از جوامع، سخنان کوتاه و پر معنا است که نشان از حکمت بالای گوینده آن است.
– از این روایت معلوم میشود همه خیرها و حکمتهایی که در کلام الله تعالی وجود دارد، به طور خلاصه و فشرده در سوره مبارکه فاتحة الکتاب جمع شده است. به عبارت دیگر این سوره مبارکه، خلاصه قرآن است و البته در بر دارنده همه خیرها و حکمتها.
و صلی اله علی محمد و آل محمد