$
* تفاوت تصحیف، تحریف و جعل:
در این بخش تصحیف، تحریف و جعل را تعریف کرده و مسائلی پیرامون آنها عرض میکنیم.
برای این سه اصطلاح تعریفهای مختلفی ارائه کردهاند که ما تنها به موردی میپردازیم که مشهور آن را پذیرفته و ما نیز با آن موافق هستیم.
* تصحیف:
تصحیف آن است که راوی یا کاتب ناخواسته مطلبی را تغییر داده باشد، مانند آنکه برید تبدیل به یزید شود یا بر عکس آن. این موضوع در سند احادیث در موارد مانند عبدالله و عبیدالله، همچنین حسن و حسین و عن و بن بیشتر دیده میشود، اما منحصر به این موارد نیست.
در متن احادیث نیز موارد تصحیف کما بیش دیده میشود.
علت تصحیف معمولاً یا از باب خطاهای متعددی است که برای انسان پیش میآید یا مسائل خارجی مانند عدم وجود نقطه در رسم الخطهای حجازی و کوفی یا گذر زمان و تغییر در کلمات نوشته شده.
گاهی از اوقات با روشهایی مانند مقابله نسخ یا بررسیهای حدیثی، میتوان تصحیف را کشف کرد و اصلاح نمود، اما این کار همیشه میسر نیست.
بعضی از تصحیفها بسیار مؤثر بوده و ممکن است گاهی اوقات تغییر حاصل شده، موجب بیان یا استنباط مسألهای به غیر واقع شود، اما از آنجا که ثقات ما معمولاً دقت لازم را در نقل مطالب داشتهاند، بنا بر سیره عقلا که اعتماد به افراد ثقه یعنی بسیار مورد اطمینان است و نیز نصوصی که اعتماد به قول ثقات را تصریح فرمودهاند و ما در مباحث علم الحدیث آنها را روایت کردیم، میتوان به قول آنها اعتماد کرد، البته بعد از فحص لازم و در حد استفراغ الوسع یعنی تلاش لازم متعارف.
* تحریف:
تحریف آن است که کسی به عمد در کلام، تغییر ایجاد کند و تفاوت تحریف و تصحیف در همین عمدی یا سهوی بودن تغییر است.
تحریف خود بر دو نوع است.
۱- تحریف لفظی: که تغییر در لفظ است که به این نوع از تحریف، تحریف آشکار یا جلی نیز میگویند.
۲- تحریف معنایی: که برداشت غلط از معنا است و ترویج آن معنای غلط که به این نوع از تحریف، تحریف پنهان یا خفی نیز میگویند. در این نوع از تحریف، اصل کلام درست است، اما معنایی که از آن استفاده میشود، نادرست است.
مثال مشهور تاریخی تحریف معنایی، برداشت اهل نهروان از عبارت إن الحکم الا لله است که با این شعار، بر امام زمانشان، امیر مؤمنانj خروج کردند و عبارت منسوب به امیر مؤمنان در نهج البلاغة که فرمودند: «کلمة حق یراد بها الباطل» اشاره به همین موضوع دارد.
تحریف معنایی در طول تاریخ، توسط سیاستمداران ظلم و جور بسیار مشاهده میشود و با تبلیغات و ایجاد شهرت باعث غفلت از معنای واقعی میشوند.
تحریف لفظی به چند شکل ایجاد میشود که ما سه مورد مهم آن را عرض میکنیم.
۱- کم یا زیاد کردن کلمه یا عبارتی در کلام.
۲- تغییر محل کلمات در کلام.
۳- تغییر در ظاهر کلمات.
* جعل:
جعل یا وضع حدیث آن است که کلامی اصلاً وجود نداشته است و آن را یا از بیخ و بن ساختهاند، یا به قدری اصل مطلب را تغییر دادهاند که گویی مطلب تماماً ساختگی است.
تفاوت وضع با تحریف در همین است که در تحریف اصل کلام وجود داشته و تغییر یافته است در حالی که در جعل چیزی وجود نداشته و به وجود آمده است.
این گونه احادیث خصوصاً در کتب مکتب خلفا بسیار زیاد است، هرچند در کتب ما نیز به تعدد به چشم میخورند.
در جعل عموماً تعمد وجود دارد. البته این به آن معنا نیست که هر جعلی به قصد فساد در دین بوده، بلکه گاهی اوقات دلسوزیهای جاهلانه، موجب جعل و گاهی نیز تحریف شده است. مثلاً در احوال نوح بن مریم المروزی نقل کردهاند که در ثواب خواندن آیات و سورههای قرآن، جعل حدیث میکرده است و هنگامی که مورد اعتراض قرار میگیرد، میگوید که توجه مردم به خواندن قرآن کم شده و او به جهت ترویج قرائت قرآن، چنین میکند که اگر بخواهیم به ظاهر کلام او استناد کنیم، معلوم میشود که نیت بدی نداشته و ظاهراً از روی حسن نیت چنین کرده است، غافل از اینکه برای ترویج حق، نمیتوان از روشهای ناحق استفاده کرده و به نبی مکرم اسلامp و یا سایر بزرگان، اعم از معصوم و غیر معصوم دروغ بست و چیزی را که نگفتهاند، به آن ها نسبت دهیم و نیت به ظاهر خیر بعضی افراد، دلیل جواز این فعل حرام نیست.
این مورد از آن مواردی که متأسفانه بعضی از اهل منبر و روضهخوانها و مداحها از گذشتههای دور تا کنون، گرفتار آن میشوند و باید مراقب باشیم که ما از جمله آنها نباشیم.
متأسفانه یکی از گرفتاریهای اهل تاریخ و حتی بعضی از اهل حدیث این است که ناخواسته میپذیرند که گذر زمان، این موضوع را کم رنگ میکند. یعنی اگر مطلبی از گذشتهها، خصوصا گذشتههای نسبتا دور مطرح ده باشد، ناخواسته آن را بررسیهای علمی معاف میکنند و به نوعی مقبولیت آن را میپذیرند و گرفتار جعلیات میشوند.
مرحوم شهید مطهری، مطالبی در این مورد دارند که ذیل بررسی کتاب روضة الشهدا عرض خواهیم کرد.
و صلی الله علی محمد و آله