$
* شرایط اعتبار و پذیرش احادیث:
در اینجا مروری خواهیم داشت بر شرایط اعتبار حدیث.
حدیثی برای ما قابل قبول و معتبر است که سند و متن آن شرایط خاصی را داشته باشد.
ابتدا مروری داشته باشیم بر شرایط سندی. این شرایط عبارتند از:
۱- با توجه به اینکه دوران استماع حدیث گذشته است، روایت در کتابی از کتب محدثین و علمای ما موجود باشد. متأسفانه گاهی اوقات مطالبی شنیده یا خوانده میشود که بعد از گذشتن هزار سال هنوز در کتب تخصصی وجود ندارد. مثلا حدیثی مشهوری هست منسوب به امیر مؤمنانj که «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا» که این حدیث در هیچ کدام از کتب فریقین در هزاره اول نیست. اولین کسی که این حدیث را نقل کرده است، اسماعیل بن محمد العجلونی، از علمای قرن دوازدهم مکتب خلفا است که ایشان هم گفتهاند که این حدیث المشهور الأسنة است و بعد هم از قول ابن تیمیه آن را موضوع دانسته است. دو نکته در رابطه با این حدیث عرض کنم و به شروط بعدی بپردازیم. اول اینکه شبیه مفهوم این حدیث در عوالی اللئالی به صورت مرسل آمده است و دوم اینکه متن این هم اشکالاتی دارد که بحث آن از موضوع جلسه ما خارج است.
۲- انتساب کتاب به صاحب کتاب معتبر باشد. لازم به ذکر است که انتساب بعضی از کتابها به نویسندگان آن معتبر نیست مانند فقه الرضاj، تفسیر منسوب به امام حسن العسکریj، رجال ابن الغضائری و دلائل الإمامة که درباره آنها در تفسیر حمد و سوره و همچنین در مباحث فقهی و رجال و درایه مفصلاً صحبت کردهایم. تعداد این کتابها نسبت به کل کتب ما اندک است، اما متعدد هستند.
۳- صاحب کتاب در نقل خبر ثقه یعنی مورد اعتماد باشد. مثال بارز این مورد، بعضی از کتب پیروان مکتب خلفا هستند که در کتب منسب به مکتب اهل بیت هم وجود دارد و همینطور نویسندگانی که وضعیت آنها برای ما معلوم نیست. مثال این موارد کتاب دلائل الإمامة و کامل بهایی است.
۴- روایت در آن کتاب به صورت مسند و متصل باشد، یعنی سلسله رجال آن تا معصومj مشخص و پیوسته باشد. البته بعضی روایات مرسل از این قاعده کلی استثنا میشوند که در مباحث توثیقات عام مورد بررسی قرار میگیرند و بعضی از مرسلات مشایخ سهگانه و اصحاب اجماع از این جمله است. طبیعی است که اینگونه موارد نیاز به دلیل خاص داشته و جنبه اجتهادی دارد.
۵- همه رجال موجود در سند روایت به گونهای در نقل روایت ثقه یا مورد اعتماد باشند.
تذکر: نباید فراموش کنیم که افرادی در گذشته مانند مغیرة بن سعید با تحریف روایات معتبرالسند یا جعل احادیث با سندی معتبر، قصد تخریب دین را داشتهاند که با دقت در ظرائف علم حدیث و به خصوص علم رجال میتوان از گرفتار شدن به این موارد، مصون ماند.
مغیرة بن سعید العجلی از شیعیانی بود که به قیام زیدیه پیوست. او از مخالفان امام باقرj بود و پس از شهادت محمد بن عبدالله بن حسن، او را قائم آل محمد دانست. او و یارانش کتابهای حدیثی پیروان ائمهb را گرفته و ضمن نسخهنویسی، مطالب جعلی خود را که عمدتاً در غلو اهل بیتb بوده، در آن وارد میکردند. بعضی از ائمهb او را شایسته لعن الهی دانستهاند.
حالا اگر حدیثی شرایطی را که عرض کردم، داشت، تنها انتساب آن به معصوم معتبر میشود، اما قرار نیست بتواند مستند ما در مطلبی باشد، چرا که تازه نوبت به شروط متنی میرسد.
برای آنکه بتوانیم حدیثی را مبنای علم و عمل قرار دهیم، لازم است دارای یک سری ویژگیهای متنی هم باشد که عبارتند از:
۱- حدیث از روی تقیه نبوده و معصومj در صدد بیان حکم واقعی بوده باشند. البته یادآوری این نکته مهم است که حمل روایتی بر تقیه، قاعدههای خاص خود را دارد و نمیتوان هر روایتی را که خوشآیند ما نبوده یا موافق نظر ما نیست، به بهانههای مختلف از جمله مخالفت با اجماع و شهرت، حمل بر تقیه کرد.
۲- دلالت متن حدیث بر موضوع مورد نظر درست باشد. یعنی هم معنای روایت را درست متوجه شویم و هم مراقبت شود تا گرفتار قیاس و مانند آن نشویم.
البته بعضی از بزرگان، شرایط دیگری مانند شهرت یا عدم اعراض فقها یا محدثین یا مفسرین را قائل شدهاند که به جز در موارد خاص مانند انواعی خاص از قضاوت، مورد قبول ما نیست و آن را به تفصیل هم در مباحث علم حدیث و هم در مباحث فقه و اصول بیان کردهایم.
چند مطلب دیگر در این بحث مانده که فعلا وقت نیست و بماند برای جلسه آینده. أن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله