$


الإجتهاد و التقلید - جلسه ۵۳

$

جلسه گذشته دیدیم که در چند روایت معتبر، ائمهb منکر این شده بودند که منظور از اهل الذکر در آیه شریفه سؤال، علمای کتاب هستند و توضیحاتی هم داده بودند که ما هم مطالبی ذیل آن‌ها عرض کردیم.

در دسته دیگر روایات دیدیم که ذکر را معادل قرآن دانسته و خود را اهل الذکر دانسته بودند.

د دسته سوم ذکر را معادل حضرت رسول اللهp معرفی کرده بودند که توضیحش را عرض کردم و باز در این‌جا خود را اهل الذکر دانسته بودند.

حالا نوبت می‌رسد که مجموعه روایت چهارم که تعدادش هم بسیار است و تعدادی را در این جلسه مطرح می‌کنم و ادامه‌اش می‌ماند برای جلسه بعد.

* مجموعه روایت چهارم:

۳۸/۷- الکافی (ح ۵۵۲): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إسْماعیلَ عَنْ مَنْصورِ بْنِ یونُسَ عَنْ أبی‌بَکْرٍ الْحَضْرَمیِّ قالَ: «کُنْتُ عِنْدَ أبی‌جَعْفَرٍj وَ دَخَلَ عَلَیْهِ الْوَرْدُ أخو الْکُمَیْتِ. فَقالَ: «جَعَلَنیَ اللهُ فِداکَ! اخْتَرْتُ لَکَ سَبْعینَ مَسْألَةً، ما تَحْضُرُنی مِنْها مَسْألَةٌ واحِدَةٌ.» قالَ: «وَ لا واحِدَةٌ یا وَرْدُ؟» قالَ: «بَلَی! قَدْ حَضَرَنی مِنْها واحِدَةٌ.» قالَ: «وَ ما هیَ؟» قالَ: «قَوْلُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالَی: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ»، مَنْ هُمْ؟» قالَ: «نَحْنُ.»» قالَ: «قُلْتُ: «عَلَیْنا أنْ نَسْألَکُمْ؟» قالَ: «نَعَمْ!» قُلْتُ: «عَلَیْکُمْ أنْ تُجیبونا؟» قالَ: «ذاکَ إلَیْنا.»»

* ترجمه: ابوبکر الحضرمی روایت کرد: «نزد ابوجعفر (امام باقر)j بودم که ورد برادر کمیت بر ایشان وارد شد. پس گفت: «الله مرا فدای شما کند! هفتاد سؤال برای شما اختیار کرده بودم که حتی یک مسأله هم (الآن) به خاطرم نیست.» فرمودند: « و نه یکی از ورد؟» گفت: «آری! یکی از آن به خاطرم آمد.» فرمودند: «و آن چیست؟» گفت: «کلام الله تبارک و تعالی: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ»، آن‌ها کیستند؟» فرمودند: «ما.»» (راوی) گوید: «عرض کردم: «بر ما است که از شما سؤال کنیم؟» فرمودند: «آری!» عرض کردم: «بر شما است ما را پاسخ گویید؟» فرمودند: «آن به عهده ما است.»»

* بررسی سند:

محمد بن یحیی العطار، محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب، محمد بن اسماعیل بزیع و منصور بن یونس همه از اجلای ثقات هستند و ابوبکر الحضرمی نیز توثیق می‌شود و ندیده‌ام کسی او را تضعیف کند، در نتیجه انتساب حدیث بن معصومj معتبر است.

محمد بن حسن الصفار نیز شبیه این حدیث را در البصائر (ص ۳۸) از محمد بن حسین ابی‌الخطاب به باقی سند روایت کرده است.

* توضیح و جمع‌بندی:

در این حدیث سه نکته اصلی ومطرح شده است:

۱- اهل الذکر در آیه شریفه، ائمهb هستند.

۲- وظیفه ما است که مسائل خود را از ایشان سؤال کنیم.

۳- ممکن است ایشان به دلایلی که علت آن بر ما معلوم است یا معلوم نیست، پاسخ سؤالات ما را بدهند یا ندهند.

از دو نکته آخر که اصول عقائد می‌توان بحث کرد و فعلا به بحث ما ربط جدی ندارد، بگذریم، در مورد نکته اول مطلب مهمی هست که آیا امامj در صدد معرفی یکی از مصادیق بوده‌اند، یا در صدد بیان حصر اهل الذکر در ائمهb بوده‌اند.

هر چند ظاهر روایت بیان‌گر حصر است، اما می‌توان ادعا کرد که این حصر قطعی نیست و با توجه به معنای لغوی آیه می‌توان گفت که همه اهل علم را شامل می‌شود که ائمهb در اوج و قله اهل الذکر قرار دارند. البته با توجه به روایات قبل، عالمان اهل کتاب و به طریق اولی علمای سایر ادیان جزء آن‌ها نیستند.

البته این تا این‌جای کار است و لازم است بقیه روایات معتبر را هم مرور کنیم.

قبل از این‌که مجموعه احادیث پنجم را روایت کنم، لازم است عرض کنم که شبیه محتوای این حدیث بسیار است که تعدادی از را روایت می‌کنم.

۳۹/۸- الکافی (ح ۱۳۷): مُحَمَّدٌ عَنْ أحْمَدَ عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّیّارِ أنَّهُ عَرَضَ عَلَی أبی‌عَبْدِاللهِj بَعْضَ خُطَبِ أبیهِ حَتَّی إذا بَلَغَ مَوْضِعاً مِنْها، قالَ لَهُ کُفَ وَ اسْکُتْ. ثُمَّ قالَ أبوعَبْدِاللهِj: «لا یَسَعُکُمْ فیما یَنْزِلُ بِکُمْ مِمّا لا تَعْلَمونَ إلّا الْکَفُّ عَنْهُ وَ التَّثَبُّتُ وَ الرَّدُّ إلَی أئِمَّةِ الْهُدَی حَتَّی یَحْمِلوکُمْ فیهِ عَلَی الْقَصْدِ وَ یَجْلوا عَنْکُمْ فیهِ الْعَمَی وَ یُعَرِّفوکُمْ فیهِ الْحَقَّ. قالَ اللهُ تَعالَی: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ».»

* ترجمه: حمزه بن طیار (روایت کرد) که او بعض خطبه‌های پدرش را بر ابوعبدالله (امام صادق)j عرضه کرد تا به موضعی از آن رسید که (امامj) به او فرمودند: «دست بردار و ساکت باش.» سپس ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «نشاید شما را در آن‌چه فرود می‌آید به شما از آن‌چه نمی‌دانید، مگر دست برداشتن از آن و ثابت ماندن و بازگرداندن به سوی امامان هدایتگر تا حمل کنند شما را در آن بر هدف و آشکار نمایند بر شما در از بی‌بصیرتی و حق را در آن به شما بشناسانند. الله تعالی فرمود: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ».»

* بررسی سند:

محمد بن یحیی العطار، احمد بن محمد بن عیسی، حسن بن علی بن فضال و عبدالله بن بکیر از ثقات هستند و حمزة بن طیار هم به واسطه توثیق می‌شود.

۴۰/۹- (البصائر، ۴۰): حَدَّثَنا أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ عَلیِّ بْنِ النُّعْمانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوانَ عَنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍj فی قَوْلِ اللهِ تَعالَی: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ»، قالَ: «رَسولُ اللهِp وَ الْأئِمَّةُ هُمْ أهْلُ الذِّکْرِ» وَ «إنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلونَ» قال: «نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ.»

* ترجمه: ابوجعفر (امام باقر)j درباره کلام الله تعالی: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ»، فرمودند: «رسول اللهp و ائمه، همان‌ها اهل الذکر هستند» وو (درباره آیه:) «إنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلونَ» فرمودند: «ما قوم او هستیم و ما مورد سؤال قرار می‌گیریم.»

* بررسی سند:

احمد بن محمد بن عیسی، حسین بن سعید الاهوازی، علی بن نعمان و فضیل بن یسار از ثقات هستند و محمد بن مروان که ابتداء مجهول است، به واسطه توثیق می‌شود.

۴۱/۱۰- الأمالی للطوسی (ص ۶۶۴): قالَ وَ بِهَذا الْإسْنادِ عَنْ هِشامٍ قالَ: «سَألْتُ أباعَبْدِاللهِj عَنْ قَوْلِ اللهِ (تَعالَی): «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ»، مَنْ هُمْ؟ قالَ: «نَحْنُ.» قُلْتُ: «عَلَیْنا أنْ نَسْألَکُمْ؟» قالَ: «نَعَمْ!» قالَ: «قُلْتُ: «فَعَلَیْکُمْ أنْ تُجیبونا؟» قالَ: «ذاکَ إلَیْنا.»»

* ترجمه: هشام (بن سالم) روایت کرد: «از ابوعبدالله (امام صادق)j درباره کلام الله (تعالی): «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ» سؤال کرد که آن‌ها کیستند؟ فرمودند: «ما.» عرض کردم: «بر ما است که از شما سؤال کنیم؟» فرمودند: «آری!»» (راوی) گفت: «عرض کردم: «پس بر شما است که پاسخ گویید؟» فرمودند: «آن به عهده ما است.»»

* بررسی سند:

با توجه به متن کتاب، این حدیث را شیخ الطائفه از حسین بن ابراهیم القزوینی از محمد بن وهبان الهنانی از احمد بن ابراهیم بن احمد از حسن بن علی بن عبدالکریم الزعفرانی از احمد بن محمد البرقی از پدرش از ابن ابی‌عمیر از هشام بن حکم روایت کرده است که همه این افراد مستقیم یا به واسطه توثیق می‌شوند.

این حدیث را محمد بن حسن الصفار در (البصائر، ص ۳۹) از یعقوب بن یزید از ابن ابی‌عمیر به باقی سند روایت کرده است که همه سند کوتاه است و هم، همه از اجلای ثقات هستند.

۴۲/۱۱- الکافی (ح ۵۵۴): عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشّاءِ عَنْ أبی‌الْحَسَنِ الرضاj قالَ سَمِعْتُهُ یَقولُ قالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْنِc: «عَلَی الْأئِمَّةِ مِنَ الْفَرْضِ ما لَیْسَ عَلَی شیعَتِهِمْ وَ عَلَی شیعَتِنا ما لَیْسَ عَلَیْنا. أمَرَهُمُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ أنْ یَسْألونا. قالَ: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ». فَأمَرَهُمْ أنْ یَسْألونا وَ لَیْسَ عَلَیْنا الْجَوابُ. إنْ شِئْنا أجَبْنا وَ إنْ شِئْنا أمْسَکْنا.»

* ترجمه: علی بن حسین (امام زین‌العابدین)j فرمودند: «بر امامان چیزی از واجب است که بر شیعیانشان نیست و بر شیعیان ما است چیزی که بر ما نیست. الله عز و جل آن‌ها امر کرد که از ما سؤال کنند. فرمود: «فَسْئَلوا أهْلَ الذِّکْرِ إنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمونَ». پس آن‌ها را امر کرد که از ما سؤال کنند، در حالی که جواب بر ما (واجب) نیست. اگر خواستیم پاسخ می‌دهیم و اگر خواستیم، پرهیز می‌کنیم.»

* بررسی سند:

احمد بن محمد در سند این حدیث، ابن عیسی الاشعری است و سند در این‌جا هم بسیار کوتاه و عالی است.

محمد بن حسن الصفار نیز در البصائر (ص ۳۸)، شبیه این حدیث را از احمد بن محمد بن عیسی به باقی سند روایت کرده است.

خب! فعلا تا این‌جا را داشته باشید و بقیه بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه