$
امروز طبق قرار باید جلسات فقه استدلالی و علم الحدیث را شروع میکردیم، اما به پیشنهاد یکی از بزرگواران و استقبال بعضی دیگر، قرار شد در رابطه با متن و سند زیارت عاشورا گفت و گو کنیم و جلسات خودمان را از هفته آینده پیگیری میکنیم.
همانگونه که همه میدانیم، بسیاری از علما قائل به اعتبار زیارت عاشورا هستند، یعنی بر این عقیده هستند که این زیارت از جانب امام باقرj است که دلایل آنها را مرور میکنیم و معدودی هم موافق این اعتبار نیستند. از این دسته اخیر ممکن است بعضی خواندن آن را بلااشکال بدانند و شاید بعضی هم با اشکال بدانند.
قبل از ورود به بحث سندی، مطالب مربوط به متن را در قالب چند نکته عرض میکنم.
** چند نکته در رابطه با متن زیارت عاشورای مشهور:
۱- همانطور که پیش از این بارها عرض کردهام، ادعیه و زیارات مانند روایات در وهله اول به دو دسته تقسیم میشوند:
راه تشخیص این دسته این است که فرض کنیم این ادعیه و زیارات یا حتی به طور کلی این روایات توسط فرد دیگری، حتی افرادی که مورد قبول ما نیستند، ساخته شده است. اگر این حالت را فرض کردیم و باز هم متن مشکلی نداشت، میتوان آن را خواند، اما باز هم در این حالت، اگر بخواهیم آن را از جانب معصومj بدانیم و بر آن اصرار داشته باشیم، بررسی دقیق انتساب مهم میشود تا مبادا کار ما در زمره بستن کلامی به معصومj به حساب آید که مطمئن نیستیم و بعید نیست از مصادیق کذب به معصومj به حساب آید.
به گمان حقیر زیارت جامعه کبیره، جزء دسته اول است و زیارت عاشورای مشهور جزء دسته دوم، چرا که در متن زیارت جامعه کبیره عباراتی هست که اگر این عبارات از جانب معصومj نباشد، بوی غلو میدهد، خصوصا وقتی اینگونه کنار هم قرار میگیرد، لذا در پذیرش آنها باید تأمل کرد. البته سند زیارت جامعه کبیره بر مبنای حقیر معتبر است که پیش از این درباره آن مفصل صحبت کردهام.
اما متن زیارت عاشورای مشهور، چه عبارات لعن در آن باشد و چه بعدها اضافه شده باشد، جزء دسته دوم است و همه عبارات آن به قرینهای تأیید میشود، لذا حتی اگر انتسابش به معصومj هم معتبر نباشد، به نظر حقیر خواندنش اشکالی ندارد و اتفاقا از این جهت که زیارت جامعی است، مناسب هست. هر چند خود حقیر ترجیح میدهم زیارتهایی را بخوانم که انتسابش به معصومj معتبر باشد، اما گاهی هم همین زیارت را میخوانم.
البته قسمت پیش از متن روایت که شامل ثوابهای متعدد و آنچنانی این زیارت است، از دسته اول هستند، چرا که صرفادر صورتی پذیرفته میشوند که از جانب معصومj باشد.
بحث تسامح در ادله سنن هم فعلا بماند برای بعد. حقیر در شش دوره قبلی که علمالحدیث گفتم، مفصل در رابطه با تسامح در ادله سنن صحبت کردهام و دوستانی که در خدمتشان بودیم، دیدند تسامح در ادله با دو مشکل مواجه است. اول اینکه دلایلش تام نیست و این خود به تنهایی آن را منتفی میکند. دوم اینکه دلایل مهمی بر مخالفت با آن وجود دارد که این مورد، امضای عدم پذیرش آن است. علی ای حال در دوره هفتم که الآن مشغول هستیم و آخرهایش هم هست، باز به آن خواهیم رسید. إن شاء الله.
۲- در مورد لعنهای موجود در زیارت عاشورای مشهور، به گمان حقیر، با توجه به اینکه ظاهرا بلاخلاف در همه نسخههای کامل الزیارات موجود است، میتوان پذیرفت که در آن هست. اما وجود این لعنها در مصباح المتهجد محل کلام است و با توجه به اختلافاتی که در نسخ مختلف هست، باید به نسخهشناسان و دلایل آنها مراجعه شود و اگر انتساب المصباح الصغیر به جناب شیخ معتبر باشد، باید نسخ آن را هم مورد نظر قرار داد.
در رابطه با نسخهشناسی هم این نکته را عرض کنم که صرف وجود تاریخ نگارش نسخهای، نمیتوان آن را مبنا قرار داد و لازم است با کمک علوم جدید، دیرینگی کاغذ و مرکب و غیره بررسی شود و دید آیا تاریخهای نگارش و غیر آن قابل اعتماد هست یا خیر.
حقیر در این مورد جمعبندی خاصی دارم که در انتهای بحث عرض خواهم کرد. إن شاء الله.
۳- علی ای حال با توجه به معنای لعن که به معنای دعا برای دورباد از رحمت الهی است و اینکه الله تعالی صرفا بر اساس عدلش رفتار کند و نه لطف و رحمتش، با توجه به آیات قرآن و روایات معتبر، مشکل خاصی ندارد.
اگر در تقدیر الله تعالی باشد، در آینده باز هم در مورد لعن و سب و فحش و ذم و غیر اینها گفت و گو خواهیم کرد و خواهیم دید که لعن از جمله مواردی است که دلایل متقن قرآنی و همینطور روایی دارد که در شرایطی مجاز است. البته تأکید میکنم شرایط خاصی دارد که اگر آن شرایط محرز نشود، باید جدا از آن پرهیز کرد و ممکن است حتی گریبان خود لعنکننده را بگیرد.
۴- باز هم تکرار میکنم که که در ابتدای زیارت عاشورای مشهور ثوابهایی برای آن ذکر شده است که پذیرش آنها، جزء دسته اول میشود و باید سند معتبر داشته باشد تا بشود آنها را پذیرفت که درباره آن صحبت خواهیم کرد.
** بررسی انتساب زیارت عاشورای مشهور به معصومj:
پیش از آنکه وارد اصل بحث شویم، لازم است مقدمهای را از باب یادآوری، عرض کنم.
در مباحث اصول فقه مفصلا در چند نوبت، از جمله فکر کنم آخرین بار در بحث انفتاحی و انسدادی بحث کردیم که آگاهی ما از مطلبی چند حالت دارد. البته این حالتهایی که من عرض میکنم با تقسیمبندی مشهوری که در کتب اصولی مطرح شده، متفاوت است و به گمان حقیر این تقسیمبندی کاملتر و مناسبتر است.
آنجا گفتیم که آگاهی ما از مطلبی چند حالت دارد که مرور میکنیم.
۱- به مطلبی یقین داریم. یعنی هیچ احتمال خطایی مفروض نیست و ما ۱۰۰% به معنای ریاضی از آن مطمئن هستیم. این حالت بلا شک معتبر است. در مباحث علم الحدیث و اصول فقه گفتیم که اخبار متواتر، اگر همه شرایط تواتر را در همه طبقهها داشته باشند، از این دسته هستند.
۲- به مطلبی قطع داریم. یعنی احتمال خطا وجود دارد، اما این احتمال به اندازهای اندک است که عقلا آن را نادیده میگیرند. این حالت نیز همانطور که در مباحث اصول فقه گفتیم، در علوم انسانی که علوم حوزوی هم زیر مجموعه آن است و حتی در بعضی علوم تجربی، قابل قبول است.
بزرگوارانی که پیش از این در خدمتشان بودیم، به یاد دارند که دیدیم، اخبار آحادی که به واسطه ثقات به ما رسیده باشد، در این دسته میباشند.
۳- مطلبی که به آن ظن داریم. یعنی نه تنها احتمال مخالف وجود دارد، بلکه این احتمال هر چند اندک است، اما به گونهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. قاعده کلی در ظنون، عدم قبول است.
۴- مطلبی که به آن شک داریم. یعنی احتمال دو طرف وجود دارد و هر چند ممکن است، یکی از دو احتمال بیش از احتمال دیگر باشد، اما هر دو قابل توجه است. این هم به طریق اولی غیر قابل قبول است.
حالا باید بررسی کنیم و ببینیم انتساب زیارت عاشورای مشهور به معصومj جزء دسته اول و دوم است یا سوم و چهارم. اگر به دسته اول یا دوم ملحق شد، میپذیریم و میگوییم معتبر است و اگر در زمره دسته سوم یا چهارم قرار گرفت، آن را معتبر نخواهیم دانست.
حال به بررسی دلایل بپردازیم.
این دلایل به دو دسته تقسیم میشوند.
الف) دلایل رجالی.
ب) سایر دلایل.
** سایر دلایل:
ما ابتدا سایر دلایل را مرور میکنیم تا به بررسی رجالی و سندی آن برسیم. این دلایل عبارت هستند از:
۱- اجماع:
بعضی از افراد برای اعتبار این زیارت و بعضی دیگر از ادعیه و زیارات به اجماع متمسک شدهاند که به نظر حقیر این استدلال هم اشکال صغروی دارد و هم اشکال کبروی.
اشکال صغروی این است که اگر اجماع را اجماع کل بگیریم، با وجود مخالفان این اعتبار، اجماع به هم میخورد و اصلا مسأله اجماعی نیست.
البته اگر کسی یک یا چند نوع از انواع اجماعی را که نیازی به اجماع کل در همه ادوار ندارد، مطرح کند، باید پرسید، کدام نوع یا انواع از اجماع را مد نظر دارد تا ببینیم آیا آن اجماع مورد نظر بر قرار است یا خیر.
اما اشکال مهمتر، اشکال کبروی است. در اصول فقه، مفصل بحث کردهام و به چاپ هم رسیده است و دوستان مؤسسه آن را در سایت هم قرار دادهاند و جمعبندی این بوده است که همه انواع اجماع، مگر اجماع دخولی زمان حضور ائمهb، اصلا کاشف از رأی معصومj نیست و در نتیجه اعتباری ندارد.
در مورد خاص اجماع دخولی در زمان حضور معصومj هم که به نظر حقیر در تئوری قابل قبول بود، عرض کردم که تا به حال کسی مصداقی از آن ندیده و گزارش نکرده و زیارت عاشورا جزء آن نیست.
در ضمن ظاهرا اتفاق نظری هم در مورد زیارت عاشورا وجود دارد، از نوع مدرکی است، لذا اجماع به خودی خود اعتباری ندارد و باید به مدارک مراجعه کرد و بر اساس آن نظر داد که فعلا مشغول همین کار هستیم.
۲- شهرت:
عدهای نیز پای شهرت را به میان کشیدهاند که باز مفصلا هم در اصول فقه و هم در علم الحدیث بحث کردیم که انواع شهرت، اعم از فتوایی، عملی و حدیثی، معتبر نیست مگر در نوعی خاصی از قضاوت که این هم به چاپ رسیده است و دوستان مؤسسه به زودی و به مرور در سایت قرار خواهند داد و زیارت عاشورا مربوط به احکام قضاوت نیست که در آن استثنا بگنجد.
البته اگر کسی یکی از انواع شهرت را معتبر بداند و بحث زیارت عاشورا در آن بگنجد، طبیعتا از نظر این فرد، میتوان آن را معتبر دانست، اما برای امثال حقیر، شهرت در اینجا شرط اعتبار نیست.
نکته بعد اینکه زیارت عاشورا قطعا در شهرت فتوایی نمیگنجد، لذا باید دید شهرت عملی دارد یا شهرت حدیثی یا هر دو یا هیچ کدام.
با توجه به اینکه این زیارت در منابع اولیه تنها در دو کتاب حدیثی آمده و نشانی از شهرت آن در بین محدثین متقدم نیست، نمیتوان قائل به شهرت حدیثی بود. حال بماند، امکان اینکه خود شیخ الطائفه هم مطلب را از کامل الزیارات گرفته باشد، نه تنها منتفی نیست که اتفاقا بسیار هم محتمل است. لذا عملا باید گفت که بعید نیست، همه مطلب خود را از یک کتاب گرفتهاند و اصلا شهرتی وجود ندارد. مگر اینکه کسی شهرت در دورههای بعد و از جمله دوره معاصر را معتبر بداند یا بخواهد این شهرتِ در دوره معاصر را قهقرایی برده و شهرت در گذشته را اثبات کند که تکلیفش نزد اهل علم روشن است.
شهرت عملی هم مربوط به باب افتا در فروع فقهی است، لذا بحث کردن درباره آن و ارتباطش با بحث اعتبار زیارت عاشورا بیمعنا است.
تنها نکتهای که ظاهرا باید اضافه کنم اینکه شاید بعضی افراد اعتماد بزرگان فقها و علما به این زیارت و توصیه به خواندن آن با شهرت به معنای تخصصی آن اشتباه گرفته باشند که در این باره هم صحبت خواهیم کرد.
۳- اعتماد بزرگان فقها و علما به این زیارت و توصیه به خواندن آن:
این دلیل در اصل ملحق به دلیل قبل است و نهایتا برای مقلدان این افراد قابل قبول است و إن شاء الله اجر خواهند برد، اما به عنوان دلیل اجتهادی خالی از اعتبار است و محقق باید به ادله اصلی مراجعه کند و به نتیجه مثبت یا منفی برسد.
۴- مجرب بودن:
بعضی نیز فرمودهاند که با توجه به اینکه افراد بسیار زیادی این دعا را برای نذرها یا حوائج خود خواندهاند و به نتیجه رسیدهاند، نشان میدهد که این زیارت معتبر است.
اشکال اصلی به این دلیل، اشکال ریشهای کبروی است. یعنی به نظر حقیر مجرب بودن در این موارد نشان اعتبار نیست. برای مشخص شدن مطلب چند مثال عرض میکنم تا از باب مثالهای متعدد نقض، معلوم شود که این قاعده درست نیست. میدانیم که مثال نقض، خصوصا وقتی متعدد شد، قاعده را به هم میزند. اما مثالها:
۵- تأییدات غیبی:
در مورد تأییدات غیبی هم اگر منظور چیزی شبیه همان موارد قبل باشد که ملحق به همان است و اگر چیز دیگری است، حقیر نمیدانم و قائلان به آن باید توضیح بفرمایند تا بررسی شود و ببینیم برای ما قابل قبول است یا خیر.
البته یکی از بزرگوان فرمودند شاید منظور مکاشفات و تشرفات و خواب و اینگونه مسائل باشد که درباره مکاشفات حرفی ندارم که بگویم و خواب را هم که مفصلا ذیل آیات مربوط به داستان حضرت یوسف بحث کردیم و جمعبندی این بود که خواب غیر انبیا و رسل و معصومین و افراد اینگونه حجت نیست و دلایل بسیاری میتواند داشته باشد که شاید بعدها باز هم گفت و گو کردیم.
در مورد کلیت تشرفات زمان غیبت کبری هم که نظر حقیر را میدانید، اما اگر باز هم کسی تشرف به خصوصی را سراغ دارد که ادعا شده امام عصرj این زیارت را توصیه کردهاند یا تأیید نمودهاند، بیاورد تا ببییم اصلا آن تشرف معتبر هست یا خیر و بعد به سایر مواردش بپردازیم.
۶- عبارات عالی موجود در این زیارت و ادبیات موجود در آن:
بعضی هم فرمودهاند سبک ادبی و عبارات عالی موجود در متن نشان میدهد که این عبارات از معصومj صادر شده است. افرادی که آثار شیخ صدوق یا سید بن طاووس را بررسی کرده باشد، با مواردی مواجه شدهاند که بعضا این بزرگواران به نوعی تصریح فرمودهاند که این دعا یا زیارت از جانب خود ایشان است و نه منسوب به معصومj، با این حال متن این ادعیه و زیارات، فوق العاده بوده و شباهت بسیاری به متون روایی معتبر دارد، به گونهای که عدهای را به اشتباه انداخته است. ظاهرا علت آن هم ذهن این بزرگواران است که به جهت ممارست و دقت بسیار در آیات کلام الله و روایات معصومینb، خواسته ناخواسته، فرهنگ آنها و حتی بعضا عین عبارات آنها را وام گرفته و دعا یا زیارتی را ساختهاند که کاملا شبیه فرهنگ کلام معصومینb است. نمونهای که الآن به خاطر دارم، زیارت مرحوم صدوق بر مزار حضرت صدیقه کبریh است که در الفقیه (ج ۲، ص ۵۷۳) آوردهاند و عبارات آن واقعا عالی و شبیه فرهنگ کلام معصومj است، اما با مراجعه به متن معلوم میشود که این زیارت حضرت صدیقهh از خود جناب صدوق است.
۷- وجود آدابی مانند نماز و تعیین ثواب:
این مورد را یکی از بزرگواران اضافه کردند. به نظر حقیر جوابش معلوم است. مثلا فرض بفرمایید خدای ناکرده من از جاعلان حدیث هستم. چه چیزی مانع میشود که ثوابی برای متن ساختگی خودم جعل نکنم یا آدابی از نماز با کیفیت معمول یا خاص نسازم یا از جایی وام نگیرم و به آن اضافه نکنم تا آن را به خورد مردم دهم. حتی میتوانم در آن اضافه کنم که هر کس در آن شک کند و از خواندن آن مانع شود، چنین و چنان است یا چنین و چنان میشود تا دل افراد را برای مقابله با آن خالی کنم.
اگر به آداب و رسوم به قول ملاصدار، جهله صوفیه مراجعه بفرمایید، ملاحظه میکنید که مملو از آداب و رسوم آنچنانی است. آیا وجود این آداب و رسوم نشانه مأثور بودن این دستور العملهای صوفیانه است؟ به نظرم جواب معلوم است. حتی خودشان هم در مواردی چنین ادعایی نداشته و آنها را ساخته و پرداخته بزرگان و قطبهای خود میدانند.
در ضمن فراموش نکنیم که جاعلان حدیث گاهی برای آنکه یک مطلب نادرست را وارد عقائد یا فروع و غیره کنند، مطلبی را جعل میکردند که در آن چندین مطلب درست بود تا در لابهلای آن مطلب فاسد خود را به خورد مخاطب بدهند، لذا وجود مطالب متعدد درست در یک روایت مشکوک یا مظنون به صحت، دلیل بر درست بودن عبارت دیگری در آن نیست.
روایات متعددی هم که در ثواب و فضیلت سورهها و آیات قرآن از نوح بن مریم المروزی یا حسن بن علی بن ابیحمزه البطائنی وجود دارد، تکلیف را روشن میکند.
با این حساب، همه این دلایلی که عرض شد، در خوشبینانهترین حالت ممکن، موجب ظن به صدور این زیارت از معصومj است و ملحق به قاعده کلی ظنون که واقعا این ادعای ظنی بودن هم خوشبینانه است. مگر کسی بخواهد پای تراکم ظنون یا تراکم شکوک را پیش بکشد که حداقل برای حقیر معتبر نیست.
حال به بحث سندی بپردازیم که بماند برای جلسه آینده إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله