$


رجال و درایه - جلسه ۵۹ (بررسی متن و سند زیارت عاشورای مشهور - قسمت دوم و آخر)

$

جلسه گذشته دلایلی مختلفی را که برای اعتبار این زیارت مطرح شده بود، بررسی کردیم و فقط ماند، بحث رجالی آن که إن شاء الله امشب مطرح می‌کنیم.

** بحث سندی و رجالی:

در دوره متقدمین، این زیارت در دو جا نقل شده است. یکی کامل الزیارات ابن قولویه، متوفای حدود ۳۶۷ هجری (ص ۱۷۴) و دیگری مصباح المتهجد و سلاح المتعبد شیخ‌الطائفه طوسی، متوفای ۴۶۰ هجری (ج ۲، ص ۷۷۲) که حدود یک قرن با ابن قولویه فاصله دارد. محدثین دوره‌های بعد قاعدتا این مطلب را از یکی از این دو کتاب روایت کرده‌اند که استقلال ندارد، لذا کافی است که طرق همین دو کتاب بررسی شود.

ابتدا سند این زیارت را در کامل الزیارات بررسی می‌کنیم و بعد به مصباح المتجهد خواهیم پرداخت.

* بررسی سند زیارت عاشورا در کامل الزیارات:

جناب ابن قولویه در کامل الزیارات نوشته‌اند: «حدثنی حکیم بن داود بن حکیم و غیره عن محمد بن موسی الهمدانی عن محمد بن خالد الطیالسی عن سیف بن عمیره و صالح بن عقبه جمیعا عن علقمة بن محمد الحضرمی و محمد بن اسماعیل عن صالح بن عقبه عن مالک الجهنی عن أبی‌جعفر الباقرj قال: من زار الحسینj یوم عاشورا من المحرم …» که در ابتدا ثواب‌هایی را نقل کرده و در ادامه هم متن زیارت را می‌آورند و در پایان هم علقمه می‌گوید که امام باقرj به من فرمودند: «یا علقمه! إن استطعت أن تزوره فی کل یوم بهذه الزیارة من دهرک فافعل فلک ثواب جمیع ذلک إن شاء الله تعالی.»

می‌بینیم که مرحوم ابن قولویه این زیارت و ثواب آن را به چند طریق روایت کرده است:

  1. از حکیم بن داود بن حکیم از محمد بن موسی الهمدانی از محمد بن خالد الطیالسی از صالح بن عقبه از علقمة بن محمد الحضرمی از امام باقرj.
  2. از حکیم بن داود بن حکیم از محمد بن موسی الهمدانی از محمد بن خالد الطیالسی از سیف بن عمیره از علقمة بن محمد الحضرمی از امام باقرj.
  3. به واسطه‌ای از محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از مالک الجهنی از امام باقرj.
  4. از غیر حکیم بن داود بن حکیم به همان اسنادی که در موارد قبل عرض شد.

حال هر یک از موارد را بررسی می‌کنیم.

* بررسی طریق اول:

قبل از ورود به این مورد این نکته را عرض کنم که با توجه به غیر معتبر بودن انتساب رجال منسوب به مرحوم ابن الغضائری به این عالم جلیل‌القدر که در مباحث علم الحدیث مفصلا درباره آن صحبت کردیم و گفتیم که هم توثیقات و هم تضعیفات موجود در این کتاب به کلی خارج از اعتبار است، از تضعیف‌های موجود در این کتاب صرف‌نظر می‌کنیم.

اما رجال سند حدیث:

. سیف بن عمیره النخعی: هم مرحوم نجاشی (ش ۵۰۴) و هم شیخ‌الطائفه در الفهرست (ش ۳۳۳) به صراحت او را توثیق کرده‌اند و در نتیجه از ثقات درجه یک است.

. حکیم بن داود بن حکیم: ایشان در کتب رجالی اولیه مجهول است و نامی از او برده نشده است، لذا ابتداء جزء مجهولین است، اما از آن‌جایی که از مشایخ ابن قولویه القمی در کامل الزیارات است، در توثیقات عام مفصل بحث کردیم که مشایخ بی‌واسطه او توثیق می‌شوند، آن هم از نوع درجه یک، لذا بر مبنای حقیر ایشان جزء ثقات درجه یک است. در ضمن برای او از الفاظ ترحم و ترضی نیز استفاده کرده است که این هم بر اساس آن‌چه در توثیقات عام بررسی کردیم، نشان از توثیق درجه یک او است.

. صالح بن عقبه بن قیس بن سمعان بن ابی‌ربیحه: ایشان در کتب رجالی اولیه مهمل است، یعنی نامش در این کتب آمده، اما توثیق و تضعیفی درباره او نیست، اما بر اساس آن‌چه در توثیقات عام بحث کردیم، به واسطه ثقاتی مانند یونس بن عبدالرحمن، محمد بن اسماعیل بن بزیع و محمد بن حسین ابی‌الخطاب توثیق می‌شود، البته تا این‌جا از نوع توثیق درجه دو است، لیکن از آن‌جایی که محمد بن اسماعیل بن بزیع بسیار از او روایت کرده است، توثیقش از نوع درجه یک می‌شود.

. محمد بن خالد بن عمر الطیالسی التمیمی: ایشان در کتب رجالی اولیه مهمل است، لذا ایشان هم ابتداء مهمل است، اما به واسطه همان توثیق عامی که پیش ازاین اشاره کردم، به واسطه اعتماد جمعی از ثقات مانند سعد بن عبدالله، علی بن ابراهیم و محمد بن علی بن محبوب، عبدالله بن جعفر الحمیری و علی بن سلیمان الرازی که بی‌واسطه از او روایت کرده‌اند، توثیق می‌شود، اما توثیق درجه دو، لذا بر مبنای ما ثقه است، اما اگر کسی او را مهمل بداند، خالی از وجه نیست.

. محمد بن موسی بن عیسی الهمدانی السمان: این فرد معرکه‌آراترین فرد در سند این زیارت است. مرحوم نجاشی (ش ۹۰۴) می‌نویسد که محدثین قمی او را تضعیف کرده و ابن ولید او را جاعل حدیث می‌دانست و بعد می‌نویسد که و الله اعلم. مرحوم شیخ‌الطائفه هم در الفهرست (ش ۲۶۹) از قول شیخ صدوق می‌نویسد که استادش محمد بن موسی را جاعل حدیث می‌دانست که کتاب خالد بن عبدالله بن سدیر از جعلیات او است و لذا از آن روایت نمی‌کند. ایشان در الفهرست (ش ۳۰۰) نیز از قول شیخ صدوق همین مطلب را تکرار کرده و در کنار کتاب خالد بن عبدالله، کتاب زید النرسی و زید الزراد را نیز از جعلیات محمد بن موسی الهمدانی می‌داند. ایشان در الفهرست (ش ۳۰۶) نیز می‌نویسد که شیخ صدوق، محمد بن موسی را تضعیف می‌کند و روایات او را نمی‌پذیرد.

این گزارش‌های شیخ‌الطائفه در کتب شیخ صدوق هم آمده است.

می‌بینیم محدثین متقدم قمی که شناختشان از محمد بن موسی الهمدانی یا حسی بوده و یا قریب به حس ، نه تنها او را تضعیف می‌کنند که حتی گامی فراتر رفته او را جاعل حدیث می‌دانند و کتاب‌هایی را هم جعلیات او می‌دانند که درجه عالی از تضعیف است.

در مقابل این تضعیفات، عده‌ای از بزرگان به توثیقات عام استناد کرده‌اند که از جمله آن وجود او در اسناد کامل الزیارات یا اعتماد بعضی از ثقات به او است. بعضی از بزرگان این تضعیفات خاص و این توثیقات عام را در تعارض هم دانسته و قائل به تساقط شده‌اند که در این صورت، محمد بن موسی مهمل می‌شود و باز هم حدیثش غیر معتبر است. البته عده‌ای هم تضعیفات خاص را ساقط کرده و توثیقات عام را پذیرفته‌اند که به نظر حقیر قابل قبول نیست.

مورد اول، اولا گرفتار دور است، یعنی خواسته‌اند وثاقت او را در کتاب کامل الزیارات از وجودش در خود این کتاب درآورند و مهم‌تر این‌که در توثیق دوازدهم از توثیقات دیدیم که توثیق مرحوم ابن قولویه در کامل الزیارات فقط شامل مشایخ بی‌واسطه او است و نه همه رجال موجود در کتاب او و نه همه احادیث موجود در این کتاب.

اما مورد دوم، در مباحث توثیقات عام گفتیم که توثیقات عام در علم الحدیث مانند اصول عملیه در اصول فقه است. یعنی وقتی نوبت به توثیقات عام می‌رسد که توثیق یا تضعیف خاصی درباره فرد نباشد. خصوصا وقتی توثیق یا تضعیف خاص حسی یا قریب به حس باشد.

خلاصه این‌که محمد بن موسی الهمدانی از اضعف افراد است و این طریق غیر معتبر است.

* بررسی طریق دوم:

همه افراد این طریق، در طریق قبل مورد بررسی قرار گرفتند، مگر علقمة بن محمد الحضرمی که وضعیت او را نیز بررسی می‌کنیم.

. علقمة بن محمد الحضرمی: ایشان هم در کتب رجالی مجهول است، اما صالح بن عقبه و اعتماد او، توثیق می‌شود، اما طبیعتا از نوع درجه دو، آن هم نوع شکننده‌اش چرا که یک نفر بیش‌تر نیست. علی ای حال از نظر حقیر ثقه درجه دو است.

خلاصه این که اشکال اصلی این طریق هم بر مبنای حقیر، فقط همان محمد بن موسی الهمدانی است که گفتیم از اضعف افراد است و حدیثش غیر معتبر، اما اگر کسی زیر بار بعضی افراد مجهول و مهمل نرود، حقیر به او خرده نمی‌گیرم.

* بررسی طریق سوم:

صالح بن عقبه را که گفتیم بر مبنای ما از ثقات درجه یک است. محمد بن اسماعیل بن بزیع هم بلا خلاف از اجلای ثقات است، لذا مسأله اصلی طریق مرحوم ابن قولویه به محمد بن اسماعیل بن بزیع است.

در این‌جا چند حالت مفروض است:

۱- مرحوم ابن قولویه بی‌واسطه از محمد بن اسماعیل بن بزیع روایت کرده باشد که با توجه به طبقه این دو نفر، منتفی است، مگر کسی ادعا کند که ایشان از کتاب او روایت کرده است که اولا معلوم نیست و ثانیا با فرض قبول این مطلب، طریق ایشان به کتاب محمد بن اسماعیل معلوم نیست و در توثیقات عام گفتیم که مرسلات ابن قولویه از قاعده کلی مرسلات که عدم اعتبار است، خارج نیست.

۲- مرحوم ابن قولویه این حدیث را از حکیم بن داود بن حکیم یا غیر او از محمد بن اسماعیل روایت کرده باشد که باز هم با توجه به طبقه این افراد، بعید است و ممکن است همان حالات قبل مطرح شود که اشکال آن مانند مورد قبل است و بلکه ضعیف‌تر.

۳- مرحوم ابن قولویه از حکیم بن داود یا غیر او از محمد بن موسی از محمد بن اسماعیل روایت کرده باشد که محتمل‌تر از موارد قبل است و باز وجود محمد بن موسی الهمدانی، سند را کاملا غیر معتبر می‌کند.

با توجه به حالات بالا، این طریق هم غیر معتبر است.

* بررسی طریق چهارم:

این موارد مانند همان موارد قبل است، فقط جای حکیم بن داود را غیر او می‌گیرد و تنها چیزی که از آن معلوم می‌شود این است که این حدیث را افراد متعددی از محمد بن موسی الهمدانی برای ابن قولویه روایت کرده‌اند و باز هم وجود محمد بن موسی که گفتیم از اضعف افراد است، این طریق را غیر معتبر می‌کند.

خلاصه این‌که همه این طرق در نهایت ضعف است و معتبر دانستن آن از نظر رجالی، واقعا عجیب است.

* بررسی سند زیارت عاشورا در مصباح المتهجد:

مرحوم شیخ‌الطائفه این زیارت را به دو طریق روایت کرده است.

۱- از محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه از پدرش از امام باقرj که بعد از ذکر مطالبی درباره ثواب زیارت حضرت سیدالشهداءj فرموده‌اند که قال صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة قال علقمة بن محمد الحضرمی قلت لأبی‌جعفرj علمنی دعاء …، لذا برخی بر این تصور هستند که شیخ‌الطائفه این زیارت را از محمد بن اسماعیل بن بزیع از صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة از علقمه روایت کرده است.

۲- از محمد بن خالد الطیالسی از سیف بن عمیره که می‌گوید: «خرجت مع صفوان بن یحیی و عندنا جماعة من أصحابنا إلی الغری» تا آن‌جا که آورده است: «فلما فرغنا من الزیارة صرف صفوان وجهه إلی ناحیة أبی‌عبداللهj فقال لنا تزورون (نزور) الحسینj من هذا المکان من عند رأس أمیرالمؤمنینj من هاهنا. أوما إلیه ابوعبدالله الصادقj و دنا معه. قال فدعا صفوان بالزیارة التی رواها علقمة بن محمد الحضرمی عن إبی‌جعفرj فی یوم عاشورا».

در این‌جا باید سه مطلب بررسی شود. اول بررسی رجالی افراد موجود در این متن و دوم طریق شیخ به محمد بن خالد الطیالسی و سوم طریق شیخ به محمد بن اسماعیل بن بزیع.

محمد بن اسماعیل بن بزیع که از اجلای ثقات است. صالح بن عقبه، محمد بن خالد الطیالسی و سیف بن عمیره را که قبلا صحبت کردیم و در مجموع از ثقات بودند. عقبة بن قیس بن سمعان در کتب رجالی مجهول است، اما به واسطه اعتماد پسرش، بر مبنای حقیر توثیق می‌شود، البته از توثیق درجه دو. علی ای حال بر مبنای حقیر اشکالی در این افراد نیست و باید طریق شیخ تا محمد بن اسماعیل و محمد بن خالد را بررسی کرد.

بعضی از بزرگان می‌فرمایند با توجه به این‌که جناب شیخ‌الطائفه از عبارت «روی محمد بن اسماعیل» و «روی محمد بن خالد» استفاده کرده‌اند و نه «روی عن محمد بن اسماعیل» و «روی عن محمد بن خالد»، پس معلوم می‌شود که به طریق خود تا محمد بن اسماعیل و محمد بن خالد مطمئن بوده و این اطمینان برای ما هم اطمینان آور است.

این بزرگان فرموده‌اند شیخ مطلب را از کتاب این دو آورده و طریق شیخ به کتاب این دو در الفهرست آمده است و معتبر است که این طرق را بررسی خواهیم کرد.

البته بعضی هم گفته‌اند که طریق شیخ به دو، همان طریق ایشان در التهذیب و الإستبصار است که این طریق را هم بررسی خواهیم کرد.

بعضی هم بدون اشاره به دو مطلب بالا، فقط به صرف اعتماد شیخ‌الطائفه به این روایت که با عبارت «روی» آمده است و نه «روی عن»، به مطلب شیخ اعتماد کرده‌اند که هر چند این روش از نظر اخباری یا شاید انسدادی قابل قبول باشد، اما از نظر رجالی و انفتاحی قابل قبول نیست و به صرف نقل حدیثی در کتب بزرگان، نمی‌توان آن را معتبر دانست. البته اگر این بزرگواران واقعا به این قاعده خود اصرار دارند، لطفا در مورد همه احادیث این قاعده را جاری کنند، نه این‌که صدها روایت این گونه را استثنا کنند و مصداق فوق العاده تخصیص اکثر است.

حال طرق شیخ در الفهرست و مشیخه التهذیب و الإستبصار را بررسی کنیم.

۱- طریق شیخ به کتاب محمد بن اسماعیل به بزیع در الفهرست: طریقی که جناب شیخ در الفهرست (ش ۶۰۶ ) آورده‌اند از ابن ابی‌جید از محمد بن حسن بن ولید از علی بن ابراهیم از پدرش از او است که این افراد همه از ثقات هستند و این طریق معتبر است.

۲- طریق شیخ به کتاب محمد بن خالد در الفهرست: طریقی که جناب شیخ در الفهرست (ش ۲۲۸) آورده‌اند از حسین بن عبیدالله الغضائری از احمد بن محمد بن یحیی العطار از پدرش از محمد بن علی بن محبوب از او است.

حسین بن عبیدالله الغضائری و محمد بن یحیی العطار از اجلای ثقات هستند.

احمد بن محمد بن یحیی، در کتب رجالی مهمل است، یعنی نامش در این کتب آمده، اما توثیق و تضعیفی درباره او نیست، لذا ابتداء مهمل است، اما بنا بر آن‌چه در توثیقات عام بررسی کردیم، به واسطه اعتماد بسیار اجلایی مانند هارون بن موسی، حسین بن عبیدالله الغضائری و شیخ صدوق توثیق می‌شود. در ضمن مرحوم شیخ صدوق برای او از الفاظ ترحم و ترضی استفاده کرده است.

 محمد بن خالد بن عمر الطیالسی التمیمی که گفتیم از ثقات درجه دو است،

 با این حساب این طریق نیز بر مبنای ما معتبر است، ولی باز هم تأکید می‌کنم که اگر کسی زیر بار نرود، چیز عجیب و ناجوری نیست.

۳- طریق شیخ به محمد بن اسماعیل بن بزیع و محمد بن خالد الطیالسی در التهذیب و الإستبصار: جناب شیخ در مشیخه التهذیب و الإستبصار طریقی برای ایشان ذکر نکرده است و این ادعا غیر مربوط است.

با توجه به این مطالب، اگر حالت اول و دوم را قطعی بدانیم، طریق معتبر است، اما نکته بسیار مهم این‌که این حالات تنها یک احتمال است و احتمال دیگری هم وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و آن این‌که ممکن است جناب شیخ‌الطائفه این زیارت را از ابن قولویه قمی در کامل الزیارات نقل کرده باشد و همان‌طورکه جمعی از بزرگان ما همه روایات موجود در کامل الزیارات را معتبر دانسته‌اند و حتی تمامی رجال اسناد این کتاب را توثیق کرده‌اند، جناب شیخ هم به این حدیث اعتماد کرده‌اند. با این حساب بعید نیست که جناب شیخ حدیث را از کامل الزیارات نقل کرده و بنا بر روششان در مصباح المتهجد، ابتدای سند را انداخته و با اعتماد به کامل الزیارات از عبارت «روی» استفاده کرده‌اند و نه «روی عن». به نظر حقیر این حالت حتی محتمل‌تر از حالات قبل است.

با توجه به این مقدمات، حتی اگر نظر حقیر را محتمل‌تر ندانید، باز امر دوران بین چند حالت دارد که بعضی قابل قبول است و بعضی خیر و در نتیجه نمی‌توان طریق شیخ به این دو را معتبر تلقی کرد.

خلاصه بحث سندی این‌که می‌بینیم که هیچ کدام از طرق این زیارت از نظر رجالی معتبر نیست و سایر ادله هم تمام نبود و در نتیجه انتساب متن این زیارت و ثواب‌های آن به معصومj معتبر نیست.

البته همان‌طور که پیش از این هم اشاره کردم، هر چند این انتساب معتبر نیست، اما با توجه به متن و این‌که تک تک عبارات آن قرینه‌ای دارد، خواندن آن به عنوان زیارت جامعی برای سیدالشهداj اشکالی ندارد و خودم هم هنوز گاهی اوقات آن را می‌خوانم، هر چند ترجیح حقیر به خواندن ادعیه معتبر است.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه