$
* متن کفایه:
نعم لا بأس بدلالة الأخبار علیه بالمطابقة أو الملازمة حیث دل بعضها علی وجوب اتباع قول العلماء و بعضها علی أن للعوام تقلید العلماء و بعضها علی جواز الإفتاء مفهوما مثل ما دل علی المنع عن الفتوی بغیر علم أو منطوقا مثل ما دل علی إظهاره علیهالسلام المحبة لأن یری فی أصحابه من یفتی الناس بالحلال و الحرام.
تبیین فرمایش صاحب کفایه:
آری! مشکلی نیست به دلالت اخبار بر آن (یعنی جواز تقلید) به جهت مطابقت (یعنی صراحت اخبار) یا ملازمت (یعنی به غیر صریحی که تقلید از آن استنباط میشود) آنجا که دلالت دارد بعضی از آن (اخبار) بر وجب تبعیت قول علما و بعض از آنها بر جواز فتوا دادن مفهوما، مانند آنچه دلالت دارد منع از فتوا به غیر علم یا منطوقا (دلالت دارد) مانند آنچه دلالت دارد بر اظهار آن (یعنی فتوا) (توسط امام) علیهالسلام است، چرا که دیده شود در اصحابشان کسانی که فتوا میدهند مردم را به حلال و حرام.
سخنی درباره این عبارات:
مرحوم آخوند در اینجا به روایات متعددی اشاره دارند که بعضا صراحت به جواز تقلید دارند و بعضی تلویحا چنین جوازی را صادر میفرمایند.
ما فعلا دلایل ایشان را به اختصار اشاره میکنیم تا بعد تک تک آن ها را سندا و متنا بررسی کنیم.
۱- روایاتی که دلالت بر وجوب تبعیت از علما و فقها و رجوع عوام به علما دارد.
۲- روایاتی که منع از فتوا به غیر علم دارد که تلویحا و مفهوما فتوا به علم را مجاز می داند.
۳- روایاتی که به صراحت به اصحابشان میفرمایند که فتوا دهید تا در بین اصحاب ایشانb افرادی دیده شوند که مردم را به حلال و حرام فتوا دهند.
البته احادیث دیگری هم هست که آنها را هم روایت کرده و بررسی میکنیم.
حالا به بحث و بررسی سند و متن این روایات بپردازیم.
* روایت فللعوام أن یقلدوه:
۵۱/۱- تفسیر منسوب به امام عسکریj (ص ۳۰۰): … فَأمّا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ، صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطیعاً لِأمْرِ مَوْلاهُ، فَلِلْعَوامِّ أنْ یُقَلِّدوهُ …
* ترجمه: پس اما کسی که از فقها باشد، صیانتکننده برای نفسش، حفاظتکننده برای دینش، خالف برای هوا(ی نفسش)، میع امر مولایش، پس بر عوام است که او را تقلید کنند.
* بررسی سند:
این حدیث از تفسیر منسوب به امام عسکریj و این کتاب از مصادیق بارز و قطعی جعل حدیث است که بارها درباره آن صحبت کردهایم و اینجا هم به جهت اهمیتی که هم در این بحث دارد و هم در سایر مباحث، مفصلا بحث خواهیم کرد و با این حساب مطالب موجود در این حدیث، قابلیت استناد را ندارند، مگر عباراتی که مؤیدی از قرآن و سنت قطعی و عقل و غیر اینها داشته باشند که در این صورت هم اولا دیگر نیازی به این عبارت نیست و ثانیا باز هم انتساب این عبارات به امام معصومj محل کلام و محل احتیاط جدی است.
این نکته را هم هر چند تکراری است، یادآوری کنم که روایات غیر معتبری را که به واسطه مؤیدی از قرآن و سنت قطعی یا عقل غیر آن دارند، اگر بخواهیم به عنوان مؤید و محکم کننده یک مطلب قرآنی، روایی یا عقلی و غیر آن استفاده کنیم، گرفتار دور شدهایم و دور هم باطل است.
این را هم اضافه کنم که این حدیث را شیخ الطبرسی در الإحتجاج از مهدی بن ابیحرب الحسینی المرعشی از جعفر بن محمد بن احمد الدوریستی از پدرش از شیخ صدوق از محمد بن قاسم الاسترآبادی از یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار روایت کرده است که عبارات انتهایی این سند کاملا شبیه متن تفسیر مورد بحث است و با مقایسه متن موجود در الإحتجاج و تفسیر مورد نظر، معلوم میشود که شیخ طبرسی مطالب خود را از همین کتاب گرفته است و در نتیجه این طریق مستقل از تفسیر مذکور نیست، لذا تمام تکات مربوط به به این تفسیر، به مطالب شیخ طبرسی هم بر میگردد.
(استاد ریاحی در این قسمت به بررسی اعتبار تفسیر منسوب به امام عسکریj پرداختند که ادامه آن به جلسه بعد واگذار شد. علاقهمندان میتوانند جهت مطالعه این بخش روی گزینه تفسیر منسوب به امام عسکریj کلیک کنید.)