$
* فایده ششم: تقیه در حدیث:
تقیه از ماده وقایه به معنای صیانت و مراقبت است و در اصطلاح به کاری یا گفتهای میگویند که بر اساس ضوابطی خاص، انسان بر خلاف اعتقادش انجام بدهد یا بگوید تا خود و دیگران را از شری در امان دارد.
یکی از نکات مهم در تقیه آن است با دروغ متفاوت است چه دروغ به جهت مصلحت باشد و چه غیر آن.
تشخیص اینکه در چه جایی میتوان تقیه کرد، نکته مهمی است، چرا که هر وقت و هر جا نمیتوان به بهانه تقیه هر کاری را انجام داد. درست مانند دروغ مصلحتی که با فرض جواز آن، باید دید چه نوع مصلحتهایی جواز دروغ است، چرا که معمولاً دروغها بر اساس مصلحتهایی است که کم و زیاد برای فرد اهمیت دارد.
در مورد حمل روایت بر تقیه هم اینگونه است و برای این کار باید شرایطی وجود داشته باشد و هر روایت مخالف نظر خود یا مشهور و غیر آن را نمیتوان حمل بر تقیه کرد.
در اینکه آیا تقیه مجاز هست یا نه، ظاهراً در بین شیعه اختلافی نیست که تقیه، در شرایطی لازم بلکه واجب است، اما کثیری از پیروان مکتب خلفا، آن را نپذیرفتهاند.
در ادله جواز تقیه، روایات و نقلیات تاریخی بسیاری از سیره معصومینb وجود دارد که بعضی از آنها سنداً یا متناً اشکال دارند، اما جمعی نیز غیر قابل خدشه هستند که در حد تواتر میباشند. تعدادی از این احادیث را مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه، ج ۱۶، کتاب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، باب ۲۴ نقل کرده است.
از جمله مصادیق تاریخی که شخص رسول اللهp تقیه را مورد تأیید خود قرار دادند، ماجرای عمار است که پس از شهادت پدر و مادرش به دست کفار قریش و شکنجههایی که دید، از الله تعالی و رسولش برائت جست و بعد خدمت حضرت رسول اللهp رسیده و ماجرا را بیان کرد که چنین و چنان شد و من چنین مطالبی را بر زبان جاری کردم، در حالی که به واقع به الله تعالی و رسولش اعتقاد داشتم که حضرت رسول اللهp کار او را مجاز دانستند و حتی در بعضی از نقلها آمد است که اگر باز هم مجبور شدی، چنین کن. این نقل تاریخی در کتب مکتب خلفا مکرراً آمده است.
همانطور که عرض کردم احادیث متعددی هم در این زمینه وجود دارد که با توجه به اینکه قرار ما در این بخش از جلسات علم الحدیث بر اختصار است، فعلا سه نمونه معتبر آن را روایت میکنیم.
اما قبل از آن چند آیه از آیاتی را که در بحث تقیه مطرح کردیم، بدون اینکه وارد بحث و بررسی شویم، عرض میکنم.
– آیه ۱۰۶ سوره نحل: مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ.
– آیه غافر ۲۸: وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إیمانَهُ أ تَقْتُلونَ رَجُلاً أنْ یَقولَ رَبّیَ اللهُ وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذی یَعِدُکُمْ إنَّ اللهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّابٌ.
– آیه ۲۸ سوره آل عمران: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنونَ الْکافِرینَ أوْلیاءَ مِنْ دونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فی شَیْءٍ إلاَّ أنْ تَتَّقوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ إلَی اللهِ الْمَصیرُ.
و اما سه روایتی که وعده کرده بودم.
۳/۱- الکافی (ح ۲۲۶۳): أبوعلی الأشعری عن محمد بن عبدالجبار عن محمد بن إسماعیل عن علی بن نعمان عن ابن مسکان عن عبدالله بن إبییعفور قال: «سَمِعْتُ أباعَبْدِاللهِj یَقولُ: «التَّقیَّهُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقیَّهُ حِرْزُ الْمُؤْمِنِ وَ لا إیمانَ لِمَنْ لا تَقیَّهَ لَهُ . . .»».
* ترجمه: عبدالله بن ابییعفور روایت کرد: «شنیدم ابوعبدالله (امام صادق)j میفرمودند: «تقیه سپر مؤمن است، تقیه محافظ مؤمن است و ایمانی نیست برای کسی که تقیه برایش نیست . . .»»
* بررسی سند: محمد بن اسماعیل در سند این حدیث، محمد بن اسماعیل بن بزیع است و همه رجال سند آن از اجلای ثقات ما هستند.
۴/۲- معانی الأخبار (ص ۱۶۲): أبیe قال حدثنا علی بن إبراهیم عن محمد بن عیسی عن یونس بن عبدالرحمن عن هشام بن سالم قال: «سَمِعْتُ أباعَبْدِاللهِj یَقولُ: «ما عُبِدَ اللهُ بِشَیْءٍ أحَبَّ إلَیْهِ مِنَ الْخَبْءِ.» قُلْتُ: «وَ ما الْخَبْءُ؟» قالَ: «التَّقیَّةُ»».
* ترجمه: هشام بن سالم روایت کرد: «شنیدم ابوعبدالله (امام صادق)j فرمودند: «الله به چیزی که نزد او محبوبتر از خبءباشد، بندگی نمیشود.» عرض کردم: «و خبء چیست؟» فرمودند: «تقیه»».
* بررسی سند: محمد بن عیسی در این حدیث، محمد بن عیسی بن عبید است که به جهت وثاقت یونس بن عبدالرحمن، اشکالی در سند حدیث ایجاد نمیکند.
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی نیز در الکافی (ح ۲۲۵۱) ضمن حدیثی مفصل از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی از علی بن حکم از هشان بن سالم الکندی روایت کرده است.
۵/۳- الکافی (ح ۲۲۴۱): علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبیعمیر عن هشام بن سالم و غیره عَنْ أبیعَبْدِاللهِj فی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أولئِکَ یُؤْتَوْنَ أجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَروا»، قالَ: «بِما صَبَروا عَلَی التَّقیَّةِ.» وَ «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ»، قالَ: «الْحَسَنَةُ التَّقیَّةُ وَ السَّیِّئَةُ الْإذاعَةُ.»
* ترجمه: ابوعبدالله (امام صادق)j درباره کلام الله عز و جل: «أولئِکَ یُؤْتَوْنَ أجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَروا»، فرمودند: «به آنچه صبر میکنند بر تقیه» و (درباره آیه:) «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ»، فرمودند: «حسنه، تقیه است و سیئه، آشکر شدن است.»
* بررسی سند: همه رجال سند این حدیث از اجلای ثقات هستند و در نتیجه حدیث معتبر است.
شبیه این حدیث را احمد بن محمد البرقی در المحاسن (ج ۱، ص ۲۵۷) از پدرش از ابن ابیعمیر به باقی سند نیز روایت کرده است که این طریق نیز معتبر است.
ادامه بحث بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله