$
جلسه گذشته دلایل موافقان قاعده تسامح در ادله سنن را تمام کردیم و دیدیم که حتی روایات معتبر هم آنچه ایشان میفرمایند نیست. حالا برویم سراغ ادامه بحث و دلیل دوم مخالفان این قاعده.
* نکته پایانی بسیار مهم و دلیل دوم مخالفان این قاعده:
اگر خاطرتان باشد، گفتیم که مخالفان این قاعده دو دلیل دارند.
دلیل اول کافی نبودن دلایل موافقان این قاعده بود که دیدیم حق با ایشان است و حتی روایات هم به کار اثبات این قاعده نیامدند.
اما دلیل دومشان که به آخر بحث حواله دادیم این که مخالفان این قاعده پای بدعت را وسط می کشند که اگر افراد بخواهند سراغ روایات غیر معتبر در حتی در مستحبات بروند، یا بدعت قطعی است یا محتمل است. در موارد قطعی که حرفی نیست و تکلیف روشن است، اما در موارد محتمل البدعه هم با توجه به حرمت قطعی بدعت و اینکه از گناهان کبیره است و هشدارهایی که نسبت به آن دادهاند، باز هم باید از آن جدا دوری جست و تنها سراغ چیزهایی رفت که احتمال بدعت در آن قاعدتا منتفی است و حتی نه تنها روایات قبل، بلکه هیچ روایتی نمیتواند در مقابل یک مسلم قرآنی قد علم کند و از اینجا است که معلوم میشود ابلاغ خبر در روایات قبل، همان است ما عرض کردیم و نه هر خبری.
و نکته آخر اینکه بزرگوارانی که اصرار به این قاعده دارند، خوب است نظرشان را درباره ادعیه و اذکار و اعمالی که در کتب صوفیه پر است و منسوب به ائمهb هم میکنند، مرور کنند و اگر واقعا اخبار من بلغ آن است که ایشان میگویند، بگذارند که عوام الناس به امید ثواب، این توصیهها و اوراد و اذکار عجیب و غریب را انجام دهند. اتفاقا این گروه صوفیه ادعلی مجرب بودن هم دارند. فتأمل جدا.
* تعریف بدعت:
همه ما کمابیش و اجمالی یا تفصیلی میدانیم که بدعت چیست و حکم آن چگونه است، لذا چند نکته را که پیش از این ضمن سؤالی پاسخ داده بود، عرض میکنم.
۱- بدعت از ریشه بدع و در لغت به معنای چیزی است که تازه پیدا شده و سابقهای نداشته است.
۲- بدعت در اصلاح عام به معنای رسم و آیین نو است.
۳- بدعت در اصطلاع شرعی، عقیده یا کاری است که آن را به دین منسوب کنند، اما مستند درستی به کلام الله یا روایات معتبر نداشته باشد.
با این حساب مهم نیست که این عقیده یا فعل در زمانه ما رسم شده باشد یا به قرنها قبل باز گردد، بلکه آنچه اهمیت دارد، ریشه داشتن یا نداشتن آن در کلام الله یا روایات معتبر است.
۴- اگر بدعت را در معنای عام آن در نظر بگیریم، از منظر شرعی نه تنها دو نوع، بلکه چهار یا شاید پنج نوع میشود. بدعت حرام، بدعت مکروه، بدعت مباح، بدعت مستحب و شاید هم بدعت واجب.
۵- اما اگر منظور از بدعت، بدعت در دین باشد، یک نوع بیشتر نیست و آن حرام قطعی است و بر خلاف اهل تسنن، ما در مکتب اهل بیتb بدعت حسنه و سیئه نداریم.
۶- نکته آخر آنکه با توجه به تعریف بدعت در دین، ممکن است کسی عقیده یا فعلی را بدعت بداند، در حالی که از منظر فردی دیگر، بدعت نباشد و این معمولا به جهت اختلاف در مبانی فهم از کلام الله و احادیث یا تشخیص روایت معتبر از غیر معتبر است.
۷- کسی که اهل علم است و شک دارد انتساب عقیده یا فعلی به دین معتبر هست یا خیر لازم است تفحص کند یا به کسی که روی آن کار کرده است و نظردارد، مراجعه کند و تا زمان تعیین تکلیف از آن پرهیز کند.
۸- کسی که با بدعت مواجه میشود، لازم است طبق ضوابط و احکام نهی از منکر عمل کند.
و نکته آخر که فقط به جهت تأمل شما عرض میکنم، اینکه با توجه به اینکه موضوع تسامح در ادله سنن از گذشتههای دور، منظورم از زمان خلفای بنیامیه تا به امروز است، در بین عامه مطرح بوده و نظر حاکم بر جامعه آنها بوده است، چرا طرفداران قاعده تسامح در ادله سنن که اشکالات وارد بر سند و استدلالات متنی را نادیده گرفته و به این روایات مراجعه میکنند، آنها را حمل بر تقیه نمیکنند. فتأمل جدا.
* جمعبندی نهایی بحث:
جمعبندی اینکه با توجه به آنچه عرض شد، تعبیر اخبار من بلغ به اخبار تسامح در ادله سنن، تعبیری نادرست است و اصلاً تسامحی برای بیش از آنچه در سایر روایات به واسطه خبر واحد بودنشان هست، برای این روایات نیست.
در اینجا نکتهای را هم درباره ادعیه و زیارات عرض کنم.
ادعیه و زیارات را در وحله اول به دو دسته تقسیم میکنیم:
۱- ادعیه و زیاراتی که مستند به روایتی از معصومj است.
۲- ادعیه و زیارتی که مستند به نظر غیر معصومj است، حال میخواهد این فرد از نظر ما فرد جلیل القدری باشد تا اینکه چنین جایگاهی نداشته باشد یا حتی فردی معمولی باشد.
در مورد دسته دوم به همین مقدار بسنده میکنیم که بنا بر دلایلی معتبری که داریم، هر فردی میتواند به لسان خود و بر اساس ذهنیات خود دعای خوب داشته باشد یا معصومین و اولیای الهی را با عباراتی مناسب زیارت کند و لزومی ندارد، دعا و زیارت، حتما مستند به آیهای از قرآن یا روایتی معتبر باشد. البته به نظر حقیر دعا و زیارت اگر از آیات قرآن یا روایات معتبر باشد، نسبت به کلام غیر الله تعالی یا کلام غیر معصومینb اولویت دارد. کما اینکه کلام الله به کلام معصوم اولویت دارد.
اما دسته اول، یعنی آنهایی که منسوب به معصومینb است. اینها خود به دو دسته روایات معتبر و غیر معتبر تقسیم میشوند. آنها که مستند به روایت معتبری هستند که تکلیفشان روشن است و هم خود دعا و زیارت و هم ثوابی که برای بعضی از آنها ذکر شده است، شامل احادیثی که روایت کردیم، میشود و حتی اگر راوی خبر ناخواسته اشتباهی مرتکب شده باشد، إن شاء الله ثواب آن برای ما محفوظ است.
اما برویم سراغ آن دسته ادعیه و زیاراتی که مستند به روایت معتبری نیستند. آنها را هم میتوان به چند دسته تقسیم کرد.
– دسته اول: آنهایی که یا در متنشان اشکالی وجود دارد یا متهم به جعل هستند که طبیعتاً باید از خواندن این دسته از ادعیه و زیارات خودداری کرد.
– دسته دوم: آنهایی که متنشان به گونهای است که فقط در صورت معتبر بودن سندشان میتوان آن را پذیرفت. به نظر حقیر نمونه بارز اینگونه ادعیه زیارات، زیارت جامعه کبیره است که باتوجه به معتبر بودن سندشان بر مبنای ما، قابل خواندن است و تخصصا از این دسته خارج میشوند.
– دسته سوم: آنها که متنشان به قرائنی قابل قبول است که بیشتر ادعیه و زیارات ما که سند معتبری ندارند، از این دستهاند.
با توجه به اینکه عرض کردم انسان میتواند با عبارات نیکو و مورد قبول شارع مقدس، از زبان خودش دعا کرده و یا افراد را زیارت کند، میتوان اینگونه ادعیه و زیارات را، بدون آنکه به قطع به معصومj منسوب کند، بخواند و امید ثواب هم داشته باشد، اما اگر در آن دعا یا زیارت غیر معتبر، ادعای ثواب خاصی شده بود، با توجه به آنچه عرض شد، جزء اخبار من بلغ نیست و نمیتوان آن ثواب خاص را انتظار داشت، بلکه نهایتا میتوان منتظر ثوابی از جانب الله تعالی بود.
إن شاء الله جلسه آینده که بعد از ماه مبارک رمضان است، بحث جدید را در قالب فایده سیزدهم بررسی میکنیم.
و صلی الله علی محمد و آله