$
جلسات گذشته، احادیثی درباره تهران گفتیم و بررسی کردیم و از جلسه گذشته، وارد روایات مربوط به شهر ری شدیم.
اگر تاریخ را مرور کنیم، تشخیص و تحدید روستا یا منطقه کوچکی که قرنها قبل، به عنوان تهران شناخته میشد و در حومه شهر مهمی به نام ری قرار داشت، واقعا کار دشواری است. منظورم از تحدید، تعیین حد و مرز است.
عملاً سالها است که شهر ری با تهران و تعدادی از روستاهای دیگر این خطه یکی شده است و به همین جهت، ما احادیث مربوط به این دو را کنار هم مرور میکنیم.
اما روایت این هفته؛
* ترجمه روایت:
روایت شده است که امام صادق علیهالسلام فرمودند: «سیزده شهر و طائفه هستند که اهل آن با قائم، نبرد میکنند و او نیز با آنها وارد نبرد میشود. اهل مکه، اهل مدینه، اهل شام، بنیامیه، اهل بصره، اهل دُستُمِیسان، کردها، اعراب، ضبة، غنی، باهله، ازد و اهل ری.»
* منابع:
اولین کسی که این حدیث را نقل کرده است و به دست ما رسیده است، مرحوم محمد بن ابرهیم النعمانی در کتاب الغیبة (ص ۲۹۹) است و سایرین یا به صراحت از ایشان نقل کردهاند، یا بدون ذکر منبع نقل کردهاند.
با این حساب منبع اصیل ما در این روایت، همان الغیبة للنعمانی است.
* بررسی سندی:
محمد بن ابراهیم النعمانی این حدیث را از علی بن احمد بن نصر البندنیجی از عبیدالله بن موسی العلوی العباسی و احمد بن علی و این دو از محمد بن علی الصیرفی، ابوسیمنه از محمد بن صدقه و ابن اذینه العبدی و محمد بن سنان و این سه نفر از یعقوب السراج از امام صادق علیهالسلام، روایت کرده است.
هر چند در سند این روایت تعدادی از ثقات درجه یک و درجه دو حضور دارند، اما وجود محمد بن علی الصیرفی یا همان ابوسمینه که به شدت تضعیف شده است و از مشاهیر کذابون است، سند حدیث را غیر معتبر میکند.
سند اشکالات دیگری هم دارد که دیگر نیازی به بیان آنها نیست.
* توضیحات:
۱- ظاهرا دُستُمِیسان محلی بوده بین بصره و اهواز که نوشتهاند به اهواز نزدیکتر است. ظاهرا بعضی از محدثین به استناد بعضی نسخ، دُستُمِیسان را بدل از دیسان، دومیس و دشت میشان هم نوشتهاند که محلهای دیگری میشود. مثلاً دومیس در شمال غربی ایران و آن سوی رود ارس، نزدیک قرهباغ است. البته دشت میشان یا دست میسان در خوزستان است که اکنون به دشت آزادگان مشهور است. نا گفته نماند که دشت میشانی هم در استان همدان داریم که قاعدتاً اولی باید مورد نظر روایت باشد.
اینها را عرض کردم به جهت بیان این نکته مهم که اگر در آیه یا روایتی به وجوه مختلفی برخورد کردیم که دلیلی بر ترجیح قطعی یکی بر سایر موارد نیافتیم، بسیاری از اوقات، باید در آن توقف کنیم و خلاصه مجاز نیستیم به سلیقه شخصی یا شواهد و قرائن غیر قطعی، یکی را بر دیگران ترجیح دهیم.
۲- ضَبة یا آل ضبة، قومی از عرب عدنانی بودند که در حجاز و راه شام سکنی داشتند و البته تیرهای هم از قریش بدین نام بودهاند که مشهور به ضبه، همان گروه اول هستند.
۳- قبیله باهلة هم از عرب بودند که در حجاز بین راه مکه و ریاض مستقر بودند.
۴- قبیله ازد هم عرب هستند، اما از عربهای قحطانی هستند، یعنی ریشه آنها به جنوب شبه جزیره عربستان و حدود یمن بر میگردد.
۵- سایر موارد هم که معلوم است. از جمله اهل ری که مورد بحث ما است.
۶- اگر کسی بخواهد به این روایت اعتماد کند، واضح است که منظورش همه مردمان این مناطق و این قبایل نیست، بلکه اینگون عبارات، در بیان اکثریت قابل ملاحظه است که این اکثریت قابل ملاحظه، خیلی باید قابل ملاحظه باشند که اهل شهری یا طائفهای را به دشمنی جدی با امام عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، متهم میکند.
۷- اما مهم آن که سند این روایت بسیار ضعیف بوده و اصلاً اعتبار لازم را ندارد.
و صلی الله علی محمد و آل محمد