$
جلسه گذشته روایاتی را که درباره محمد بن سنان بود و معتبر نبود، بررسی ردیم و حالا نوبت به بررسی ادامه روایات میرسد که اینها را در چند دسته بررسی میکنیم تا إن شاء الله به جمعبندی نهایی برسیم.
* احادیثی که ظاهراً در ذم محمد بن سنان است:
۳۱/۱۰- الکشی (ش ۱۱۱۵): محمد بن مسعود، قال حدثنی علی بن محمد (بن فیروزان) القمی، قال حدثنی أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی الْقُمّیُّ قالَ: «بَعَثَ إلَیَّ أبوجَعْفَرٍj غُلامَهُ وَ مَعَهُ کِتابُهُ، فَأمَرَنی أنْ أصیرَ إلَیْهِ. فَأتَیْتُهُ، فَهوَ بِالْمَدینَةِ نازِلٌ فی دارِ بَزیعٍ. فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ، فَذَکَرَ فی صَفْوانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنانٍ وَ غَیْرِهِما مِمّا قَدْ سَمِعَهُ غَیْرُ واحِدٍ. فَقُلْتُ فی نَفْسی: «أسْتَعْطِفُهُ عَلَی زَکَریّا بْنِ آدَمَ، لَعَلَّهُ أنْ یَسْلَمَ مِمّا قالَ فی هَؤُلاءِ.» ثُمَّ رَجَعْتُ إلَی نَفْسی، فَقُلْتُ: «مَنْ أنا أنْ أتَعَرَّضَ فی هَذا وَ فی شِبْهِهِ. مَوْلایَ هُوَ أعْلَمُ بِما یَصْنَعُ.» فَقالَ لی: «یا أباعَلیٍّ! لَیْسَ عَلَی مِثْلِ أبییَحْیَی یُعَجَّلُ، وَ قَدْ کانَ مِنْ خِدْمَتِهِ لِأبیj وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَهُ وَ عِنْدی مِنْ بَعْدِهِ، غَیْرَ أنّی احْتَجْتُ إلَی الْمالِ الَّذی عِنْدَهُ.» فَقُلْتُ: «جُعِلْتُ فِداکَ! هُوَ باعِثٌ إلَیْکَ بِالْمالِ.» وَ قالَ لی: «إنْ وَصَلْتَ إلَیْهِ فَأعْلِمْهُ أنَّ الَّذی مَنَعَنی مِنْ بَعْثِ الْمالِ اخْتِلافُ مَیْمونٍ وَ مُسافِرٍ.» فَقالَ: «احْمِلْ کِتابی إلَیْهِ وَ مُرْهُ أنْ یَبْعَثَ إلَیَّ بِالْمالِ.» فَحَمَلْتُ کِتابَهُ إلَی زَکَریّا، فَوَجَّهَ إلَیْهِ بِالْمالِ.»» قالَ: «فَقالَ لی أبوجَعْفَرٍj ابْتِداءً مِنْهُ: «ذَهَبَتِ الشُّبْهَةُ، ما لِأبی وَلَدٌ غَیْری.» فَقُلْتُ: «صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِداکَ!»»
رجال سند این روایت همه از ثقات هستند، لذا به این خبر میتوان اعتماد کرد. از حدیث کاملاً واضح است که امام جوادj نظر مثبتی درباره صفوان و محمد بن سنان ندارند. درباره صفوان در جای خود صحبت خواهم کرد، اما مشخص می شود که ایشان به نوعی نظر دیگران درباره محمد بن سنان را تأیید میکنند که قاعدتاً این نظر همان است که پیش از این از اصحاب ائمهb عرض کردیم و آن ذم محمد بن سنان است.
* احادیثی که ظاهراً در مدح محمد بن سنان است:
۳۲/۱۱- الکشی (ش ۹۸۷): محمد بن مسعود قال حدثني علي بن محمد القمي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: «كُنَّا عِنْدَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى، فَذَكَرَ مُحَمَّدَ بْنَ سِنَانٍ، فَقَالَ: «إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ سِنَانٍ كَانَ مِنَ الطَّيَّارَةِ، فَقَصَصْنَاهُ»»
سند این حدیث نیز همه از ثقات امامیه هستند. بعضی با استناد به این حدیث و حدیث ۹۸۱ که میفرمایند که معلوم میشود محمد بن سنان در ابتدا اعتقادات درستی نداشته، اما بعد از اتفاقاتی از جمله توجیه صفوان بن یحیی، او از اعتقاداتش دست کشیده و مطالب صحیح را معتقد میشود. این در حالی است که در این روایت معتبر اشاره به این موضوع نشده است و استفاده از روایت ۹۸۱ جهت تکمیل استباط قابل قبول نیست، چرا که این گزارش معتبر نیست که بخواهیم به کل یا جزء آن استناد کنیم، لذا این روایت در اصل مدح محمد بن سنان نیست، بلکه جزء ذم او است و اینکه او از غلات بوده است.
۳۳/۱۲- الکشی (ش ۹۶۳): حدثنی محمد بن قولویه قال حدثنی سعد بن عبدالله قال حدثنی أبوجعفر أحمد بن محمد بن عیسی عن رجل عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ داوُدَ الْقُمّیِّ قالَ: «سَمِعْتُ أباجَعْفَرٍ الثّانیَj یَذْکُرُ صَفْوانَ بْنَ یَحْیَی وَ مُحَمَّدَ بْنَ سِنانٍ بِخَیْرٍ وَ قالَ: «رَضیَ اللهُ عَنْهُما بِرِضایَ عَنْهُما، فَما خالَفانی قَطُّ، هَذا بَعْدَ ما جاءَ عَنْهُ فیهِما ما قَدْ سَمِعْتَهُ مِنْ أصْحابِنا.»»
سند این حدیث ابتداء بر مبنای ما معتبر است، چرا که رجل را میتوان به واسطه احمد بن محمد بن عیسی توثیق کرد، اما اگر در بحث توثیقات عام به خاطر داشته باشید، عرض کردم که این توثیق عام از قاعدههای شکننده است و در مواردی استثنا میخورد. این روایت با توجه به اینکه مخالف روایت معتبر در ذم محمد بن سنان که مؤید نظر اصحاب ائمهb، نمیتوان ابتداء به آن استناد کرد. علاوه بر این، در این روایت مطرح شده است که محمد بن سنان هیچگاه ایشان را مخالفت نکرده است، در حالی که در روایت شماره ۹۸۷ و قسمت ابتدایی حدیث بعدی که روایت خواهم کرد، معلوم میشود که محمد بن سنان حداقل در برههای از زمان اعتقادات درستی نداشته است. البته ممکن است کسی بگوید که محمد بن سنان قصد مخالفت با ائمهb را نداشته و بدون قصد و غرض اعتقادات نادرستی را معتقد بوده است. این توجیح با تسامح قابل قبول است، اما مطلب اولی که عرض کردم، همچنان به قوه خود باقی است.
۳۴/۱۳- الکشی (ش ۹۶۵): حدثنی محمد بن قولویه قال حدثنی سعد عن أحمد بن هلال عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إسْماعیلَ بْنِ بَزیعٍ، أنَّ أباجَعْفَرٍj کانَ لَعَنَ صَفْوانَ بْنَ یَحْیَی وَ مُحَمَّدَ بْنَ سِنانٍ، فَقالَ: «إنَّهُما خالَفا أمْری.» قالَ: «فَلَمّا کانَ مِنْ قابِلٍ، قالَ أبوجَعْفَرٍj لِمُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ الْبَحْرانیِّ: «تَوَلَّ صَفْوانَ بْنَ یَحْیَی وَ مُحَمَّدَ بْنَ سِنانٍ، فَقَدْ رَضیتُ عَنْهُما.»
این روایت در اصل دو قسمت مستقل دارد که هر کدام را جداگانه بررسی میکنیم.
قسمت اول از محمد بن قولویه از سعد بن عبدالله از احمد بن هلال از محمد بن اسماعیل بن بزیع روایت شده که بر مبنای ما معتبر است. البته ممکن است افرادی، احمد بن هلال را مانند نظر مشهور تضعیف کنند و این حدیث را معتبر ندانند، اما در بحث مفصلی که درباره احمد بن هلال داشتیم، دیدیم که نه تنها احمد بن هلال از ثقات است، بلکه از اجلای ایشان به حساب میآید. در این قسمت معلوم میشود که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان مورد لعن ائمهb بودند.
در قسمت دوم، صراحت در این دارد محمد بن سنان بعد از آنکه مورد لعن قرار گرفته، مورد رضای ائمهb قرار گرفته است. اما نکته خاص این قسمت حدیث در سند آن است. محمد بن سهل البحرانی ابتداء مجهول است و احتمالاً محمد بن اسماعیل بزیع از او روایت کرده است و البته این فقط احتمال است. حتی اگر این احتمال را بپذیریم، محمد بن سهل البحرانی را طبق همان قاعده شکنندهای که در روایت قبل اشاره کردیم، قابل توثیق است، اما همان نکتهای که در مورد سند قبل گفتیم، در اینجا هم مطرح است و نمیتوان به قول او اعتماد کرد.
* جمعبندی:
با توجه به آنچه عرض شد، چارهای نیست جز اینکه تضعیف شدید و غلیظ محمد بن سنان را بر توثیقش ترجیح داد و ناچاریم نه تنها او را جزء ضعفا به حساب آوریم بلکه باید او را کذاب، آن هم از مشاهیرش به حساب آوریم.
* طرق بعضی از متقدمین به محمد بن سنان:
در پایان این بحث که خیلی هم مفصل شد، طریق بعضی از متقدمین به ایشان را عرض میکنم، بلکه مفید باشد.
از لابهلای کلام مرحوم نجاشی میتوان طرق زیر را برای محمد بن سنان پیدا کرد:
۱- ابوالقاسم، نصر بن الصباح که غالی است از ابویعقوب بن محمد البصری که از ارکان غلاة است، از محمد بن حسن بن شمون که او نیز از غلاة است، از محمد بن سنان که او هم مانند افراد قبل است، از بشیر النبال از امام صادقj.
۲- محمد بن سنان از ایوب بن نوح.
۳- حمدویه از حسن بن موسی از محمد بن سنان.
۴- حسن بن علی از حسن بن شعیب از محمد بن سنان.
۵- حمدویه از ابوسعید الآدمی از محمد بن مرزبان از محمد بن سنان.
طرق مرحوم نجاشی به او عبارتند از:
۱- حسین از ابیغالب از جدش ابیطالب، محمد بن سلیمان از محمد بن حسین بن ابیالخطاب از او.
۲- گروهی از شیوخ امامیه از ابیغالب، احمد بن محمد از عموی پدرش علی بن سلیمان عن محمد بن حسین بن ابیالخطاب از او.
و طرق شیخ الطائفه به او عبارت هستند از:
۱- محمد بن محمد از ابوغالب، احمد بن محمد از محمد بن جعفر الرزاز از قاسم بن ربیع الصحاف از محمد بن سنان.
۲- گروهی از محمد بن علی بن حسین از پدرش و محمد بن حسن از سعد بن عبدالله و الحمیری و محمد بن یحیی از محمد بن حسین و احمد بن محمد از محمد بن سنان.
۳- محمد بن علی بن حسین از محمد بن علی ماجیلویه از محمد بن ابیالقاسم، عمویش از محمد بن علی الصیرفی از محمد بن سنان.
* ادامه بحث اصلی:
نکته اول در رابطه با این دو نفر که برخی تصور کردهاند این دو، یکی هستند، اما با توجه به تصریح مرحوم کشی و تفاوت این دو در سایر مسائل و از جمله طرقی که عرض شد، معلوم میشود که چنین امری منتفی و اینها، یقیناً دو نفر هستند.
علی ای حال! با توجه به نکاتی که عرض کردم، تشخیص ابن سنان در بسیاری از روایات کار سادهای است. مثلاً اگر ابن سنان بیواسطه از امام صادقj روایت کرده باشد، عبدالله بن سنان است و اگر از امام رضا و امام جوادc روایت کرده باشد، محمد بن سنان است و در مورد امام کاظمj هم ظاهراً باید محمد بن سنان باشد.
این کار از طریق افرادی هم که از او روایت کردهاند و بعضی طرق آن ذکر شد، نیز قابل تشخیص است و راههای دیگری هم وجود دارد که اهل فن آن را کشف میکنند.
نکته آخر آنکه در بررسی سند روایتی، اگر توانستیم معلوم کنیم که ابن سنان کدام یک است که تکلیف رشن است، اما اگر نتوانستیم، ابن سنان در آن سند در حکم مجهول است و اعتبار سند مخدوش میشود.
أن شاء الله جلسه آینده مطالبی را درباره ابوبصیرها عرض خواهم کرد.
و صلی الله علی محمد و آله