$
* روایت چهارم: خطبه امام مجتبیj:
مرحوم شیخ الطائفه در کتاب الأمالی، گزارش مفصلی از ماجراهای جنگ جمل دارند که در ضمن آن مطلبی را از امیر مؤمنان و امام مجتبیc نقل میکنند.
فعلا فرصت مرور کل روایت نیست، اما همین بخش منسوب به امام مجتبیj که اشارهای هم به آیه «الرجال قوامون علی النساء» دارد را به همراه سند آن بررسی میکنیم.
۴/۴- (الأمالی للطوسی، ص ۷۱۹): وَ بِإسْنادِهِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ أبیبَکْرٍ قالَ حَدَّثَنی أبوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلیٍّc، قالَ حَدَّثَنی عَبْدُالرَّحْمَنِ بْنُ أبیعَمْرَةَ الْأنْصاریُّ قالَ: «سَمّانی رَسولُ اللهِp عَبْدَالرَّحْمَنِ.» قالَ: «لَمّا بَلَغَ عَلیّاًj مَسیرُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ، خَطَبَ النّاسَ، فَحَمِدَ اللهَ وَ أثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبیِّp … فَلَمّا سَمِعَ الْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّc ذَلِکَ، قامَ خَطیباً. فَقالَ: «أیُّها النّاسُ! إنَّهُ قَدْ کانَ مِنْ أمیرِالْمُؤْمِنینَ، عَلیٍّ، ما تَکْفیکُمْ جُمْلَتُهُ وَ قَدْ أتَیْناکُمْ مُسْتَنْفِرینَ لَکُمْ، لِأنَّکُمْ جَبْهَةُ الْأمْصارِ وَ رُؤَساءُ الْعَرَبِ وَ قَدْ کانَ مِنْ نَقْضِ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ بَیْعَتَهُما وَ خُروجَهُما بِعائِشَةَ ما قَدْ بَلَغَکُمْ وَ هُوَ ضَعْفُ النِّساءِ وَ ضَعْفُ رَأْیِهِنَّ وَ قَدْ قالَ اللهُ (تَعالَی): «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ» وَ ایْمُ اللهِ! لَوْ لَمْ یَنْصُرْهُ أحَدٌ، لَرَجَوْتُ أنْ یَکونَ لَهُ فیمَنْ أقْبَلَ مَعَهُ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأنْصارِ وَ مَنْ یَبْعَثُ اللهُ لَهُ مِنْ نُجَباءِ النّاسِ کِفایَةٌ. فَانْصُروا اللهَ یَنْصُرْکُمْ.» ثُمَّ جَلَسَ وَ قامَ عَمّارُ بْنُ یاسِرٍ، فَقالَ: …»
* ترجمه: عبدالرحمن بن ابیعمره الانصاری روایت کرد: «نامگذاری کرد مرا رسول اللهp عبدالرحمن.» (سپس) گفت: «هنگامی که علیj در مسیر طلحه و زبیر مخاطب قرار داد مردم را، پس حمد کرد الله را و ثنا گفت بر او و درود فرستاد بر نبیp … پس هنگامی که شنید حسن بن علی آن را، برخاست به حالت سخنرانی. پس گفت: «ای مردم! همانا بوده است از (جانب) امیر مؤمنان، علی، آنچه کفایت کرد شما را، همه شما را و آمدهایم شما را حرکتدهندگان برای شما، چرا که شما صاحبمنصبان شهرها و رؤسای عرب هستید. از نقض طلحه و زبیر بیعتشان را و (نیز) خروجشان همراه عایشه به شما رسیده است و آن ضعف زنان است و ضعف رأیشان و الله تعالی فرموده است: «الرجال قوامون علی النساء» و قسم میخورم الله را! چنان چه احدی او را یاری نکند، قطعا امید دارم که باشد برای او در کسانی که همراهی میکنند او را از مهاجرین و انصار و کسانی که مبعوث میکند الله برای او از نجیبان کافی است. پس یاری کنید الله را که یاری میشوید.» سپس نشست و عمار بن یاسر برخاسته، پس گفت: …»
* بررسی سند: این حدیث را مرحوم شیخ الطائفه یه اسناد خودش از عبدالله بن ابیبکر بن محمد بن عمرو بن حزم از امام باقرj از عبدالرحمن بن ابیعمره الانصاری روایت کرده است.
اسناد شیخ به عبدالله بن ابیبکر عبارت است از ابوالحسن، احمد بن محمد بن صلت الاهوازی از ابوالعباس، احمد بن محمد بن سعید بن عقده از جعفر بن عبدالله العلوی از عمویش، قاسم بن جعفر بن عبدالله بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب که از نوادگان محمد الحنفیه است، از عبدالله بن محمد بن عبدالله بن علی بن حسین از پدرش از عبدالله بن ابیبکر.
سه نفر اول این سند از ثقات درجه یک هستند و قاسم بن جعفر بن عبدالله هم بر مبنای حقیر ثقه درجه دو است، اما عبدالله بن محمد بن عبدالله، پدرش و عبدالله بن ابیبکر، مجهول هستند و راهی برای توثیق آنها نیست.
در مورد عبدالرحمن بن ابیعمره الانصاری هم حضور ذهنی ندارم که البته با توجه به ضعف سند تا قبل از او، وثاقت یا عدم وثاقتش در اینجا تأثیری ندارد.
* بررسی متن: اگر کسی این روایت را معتبر بداند، ظاهرا امامj معنای الرجال و النساء را از معنای زن و شوهر که از سیاق آیه معلوم بود و روایاتی هم در تأییدش بود، خارج میکند و جنس مردان و جنس زنان را مد نظر دارند. حتی اگر کسی بگوید که امامj منظور خاص داشته و عایشه و زنان پیرامون آن را مد نظر داشتهاند، اگر ما باشیم و تنها این روایت، قابل قبول نیست و ظاهرا جنس زنان و جنس مردان را به صورت مطلق گرفتهاند. اما دیدیم که انتساب این عبارات و استناد به آیه معتبر نیست. علاوه بر این، این استناد با سیاق آیه هم مطابقت ندارد.
فقط به یک نکته دیگر اشاره کنم و بگذریم و آن بحث ضعف رأی زنان است که چون در آینده، مستقلا به آن خواهیم پرداخت، فعلا از آن میگذریم.
و صلی الله علی محمد و آله