$
جلسه قبل آیه ۳۳ سوره احزاب را بررسی کردیم و دیدیم که ربطی به ممنوعیت مرجعیت زن ندارد. بعد قرار شد طبق روال به روایات تغسیری بپردازیم. اما امشب وقتمان خیلی تنگ است و فقط به بررسی یک روایت میرسیم.
روایت اول: روایت تفسیر القمی
۱/۷- (تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۹۳): حَدَّثَنا حُمَیْدُ بْنُ زیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِj عَنْ أبیهِ فی هَذِهِ الْآیَةِ: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الْأولی»، قالَ: «أیْ سَیَکونُ جاهِلیَّةٌ أُخْرَی.»
* ترجمه: ابوعبدالله (امام صادق)j از پدرشان درباره این آیه «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الْأولی»، فرمودند: «یعنی به زودی خواهد بود، جاهلیت دیگری.»
* بررسی سند: این حدیث در تفسیر القمی از حمید بن زیاد از محمد بن حسین از محمد بن یحیی الخزاز از طلحة بن زید.
بحث درباره سند این روایت را باید در دو بخش مطرح کرد.
بخش اول، خود این افرادی که در سند حدیث ذکر شدهاند. حمید بن زیاد از ثقات درجه یک است، اما محمد بن حسین، ابتداء مجهول است که میتوان او را به واسطه حمید بن زیاد، توثیق درجه دو کرد. محمد بن یحیی الخزاز هم ثقه درجه است. طلحه بن زید هم ثقه مشروط درجه دو است. پس تا اینجا حدیث در مجموع قابل اعتماد است.
اما بخش دوم، اینکه چه کسی این حدیث را از حمید بن زیاد روایت کرده است؟! این فرد قطعا نمیتواند علی بن ابراهیم القمی که ادعا میشود این تفسیر از او است، باشد و قطعا فرد دیگری است. این فرد ممکن است علی بن حاتم القزوینی باشد، یا فرد دیگری. مشکل سند این حدیث در همینجا است و در نتیجه حدیث غیر معتبر میشود.
إن شاء الله بعد از اینکه نکات مختصری را درباره متن عرض کردم، مطالب مفصلی را هم درباره تفسیر القمی که منسوب به علی بن ابراهیم القمی است، عرض خواهم کرد.
* بررسی متن: با فرض اعتبار حدیث، مطلب خاصی در ما نحن فیه ندارد و فقط اشاره میکند که از جاهلیه الاولی، میتومان نتیجه گرفت که جاهلیه اخرایی هم هست که ما هم موافق هستیم. نَه تنها یک جاهلیت دیگر که جاهلیتهای متعددی وجود داشته و دارد و چه بسا سنگینتر از جاهلیتهای اولی.
فعلا همین مقدار بحث را داشته باشید، تا إن شاء الله جلسه آینده نکاتی را درباره تفسیر القمی تکرار کنم که بسیار مهم و کلیدی است.
و صلی الله علی محمد و آله