$
* مقدمه
در تأیید جواز مرجعیت بانوان، دلایل متعددی ارائه شده و به نقد کشیدهاند که به نظر ما فقط بر سه مورد از آنها قابل قبول است. یکی اطلاقات، دوم بنای عقلا و سوم اصولی مانند برائت و تخییر، لذا فقط همین سه مورد را مختصر اما مفید، بررسی میکنیم. إن شاء الله.
قبل از ورود به این قسمت، لازم است ذکر کنم که در قسمت قبلی به بسیاری از این مطالب اشاره داشتهایم، اما اینجا هم مختصراً به آنها خواهیم پرداخت.
* دلیل اول: اطلاقات در آیات و روایات
ما در خاتمه کفایةالأصول، بحث مفصلی درباره ادله جوار تقلید و شرایط و حواشی آن داشتیم. اینجا نمیتوان تک تک آنها را بررسی کرد، چرا که معادل صدها صفحه است، لذا فقط به همین مقدار اکتفا میکنیم که دلایل جواز تقلید از فقیه، از جمله آیات و روایات اطلاق دارد، یعنی آیات و روایاتی که اصل رجوع به مجتهد را از آن استنباط میکنند، اطلاق داشته و مرد بودن یا زن بودن را مشخص نکردهاند و میدانیم از موارد مجمع علیه است که اطلاقات حجت است، مگر آنکه به دلیلی خاص، مواردی به جهت تقیید، تخصیص، تخصص و یا دلایلی از این دست، استثنا شوند، حال آنکه دیدیم هیچ دلیل بر خروج بانوان از مرجعیت نیست.
* دلیل دوم: بنای عقلا
اما در رابطه با بنای عقلا، در همان خاتمه کفایه، بحث مفصلی هم درباره بنای عقلا داشتیم و دیدیم که یکی از دلایل مهم جواز تقلید، بنای عقلا است. در بنای عقلا گفتیم که دین و مذهب دخلی ندارد و تفاوت بنای عقلا با بنای مشرعه در همین است.
میدانیم که بنای عقلا در رجوع جاهل به عالم نیز تفاوت نگذاشتن بین مرد و زن است، چه در عالم و چه در جاهل، یعنی فرد غیر متخصص چه مرد باشد و چه زن میتواند به فرد متخصص از مردان و زنان مراجعه کند.
حال اگر اصرار داریم مورد یا مواردی را از این بنای عقلا استثنا کنیم، نیاز به دلیل خاص داریم و دیدیم که هیچ دلیل قابل قبولی برای این کار وجود ندارد.
* دلیل سوم: اصل برائت و اصل اختیار
با توجه به مطالب بالا، معلوم شد که هیچ شک و تردید به جایی در جواز مراجعه زنان و مردان به مجتهد زن نیست، اما اگر کسی به هر دلیلی همچنان در شک بود و لازم دانست پای اصول عملیه را وسط بکشد، اصولی مانند برائت و تخییر، رجوع غیر متخصص، یا به قول آقایان جاهل، به متخصص، یا به قول آقایان عالم را مجاز میکند و در مباحث تعارضات اصول عملیه در اواخر کفایه، هم ما مفصل بحث کردیم و هم دیگران بحثهای مطولی داشتهاند که اصل برائت و حتی اصل تخییر، در اکثر موارد بر اصل احتیاط و مانند آن رجحان دارد. طبیعتاً اینجا نمیتوان کل آن بحثها آورد.
* جمعبندی نهایی بحث
دیدیم که کلیه دلایل آقایان برای ممنوعیت مراجعه یا همان تقلید از مرجع زن، وارد نبود و لذا نمیتوان آن را مورد نظر شارع دانست و در نتیجه جنسیت فقیه، در مراجعه و تقلید از او دخلی ندارد.
اطلاقات، بنای عقلا و حتی در صورت باقی بودن در شک، اصول عملیه، مؤید جواز مراجعه به فقیه زن و مرد است.
البته ناگفته نماند که مجتهدی که به او مراجعه میشود، چه زن باشد و چه مرد، شرایطی دیگری لازم دارد که بعضی از آنها پیش از این بررسی کردهایم و بعضی را قابل قبول دانستهایم و بعضی را مانند ما نحن فیه، خیر.
بحث ما همینجا تمام. إن شاء الله قرار است در فقه دو بحث جدید را شروع کنیم، یکی وضو و دیگری قصاص. بحث روش تفسیر هم که نیمهکاره مانده بود، همین شبها در خدمت هستیم.
و صلی الله علی محمد و آله