$
* بخش دوم: اثبات شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله
در قسمت قبل بحث کردیم که امکان به قتل رساندن حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله اصلاً منتفی نبوده و به همان اندازه که امکان فوت ایشان بر اثر عوامل طبیعی مانند بیماری یا کبر سن و سایر علل وجود دارد، امکان به شهادت رساندن ایشان نیز وجود دارد.
در این بخش میخواهیم ببینیم که آیا دلیلی برای اثبات این موضوع وجود دارد یا خیر، چرا که اگر دلیلی مقبول برای آن اقامه نشود، باید بپذیریم که ایشان به مرگ طبیعی از این دنیا رحلت نموده و ادعای به شهادت رساندن ایشان، ادعایی بیهوده و نهایتاً در حد یک ادعای بیپایه و اساس است.
اما دلایلی که در اثبات این ادعا میتوان اقامه کرد عبارتند از:
* بیان ادله:
۱- در مسند احمد بن حنبل و غیر آن[۱] آمده است که عبدالله بن مسعود میگوید: «اگر نُه بار قسم بخورم که رسول الله قطعاً به قتل رسید، برای من راحتتر است تا بخواهم یک بار قسم بخورم که او به قتل نرسیده است. آری، الله او را هم پیامبر قرار داد و هم شهید.»
میبینیم که ابن مسعود حاضر است نه بار بر شهادت رسول الله قسم بخورد، اما حاضر نیست حتی یک بار بر خلاف آن قسم یاد کند.
۲- حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین (ج ۳، ص ۵۹ و ۶۴) از شعبی اینگونه روایت میکند: «قسم به الله که هم رسول الله و هم ابوبکر، هر دو مسموم شدند و عمر بن الحطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب به قتل رسیدند و حسن بن علی نیز مسموم شد و حسین بن علی نیز به قتل رسید.»
در این حدیث میبینیم که شعبی نه تنها حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله را مقتول میداند، بلکه نوع آن را هم مسمومیت دانسته و حتی ابوبکر را هم که بنا بر مشهور به مرگ طبیعی مرده است، مقتول به وسیله سم میداند. سایرینی را هم که نام میبرد، کشته شدنشان از مشهورات تاریخی است. یعنی عملاً علاوه بر حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله، خلفای اولیه نیز همگی به قتل رسیده و سبطین را هم باید به آنها اضافه کنیم.
این مطلب در سبل الهدی و الرشاد (ج ۱۱، ص ۲۶۰) نیز آمده است.
در اینجا این نکته را هم اشاره کنم که بر خلاف مشهور که نام پدر خلیفه دوم را خطاب میدانند، بنا بر قرائنی ظاهراً نام یا بهتر بگویم لقب صحیح او حطاب به معنای خارکن است که شاید در آینده به این موضوع هم پرداختیم.
۳- در تأویل مختلف الحدیث (ص ۱۶۹)، ابن قتیبه میگوید: «رسول الله صلیاللهعلیهوآله با ران گوسفندی که زنی یهودی آن را مسموم کرده بود، مسموم شد و اثر سم از بین نرفت تا زمانی که رسول الله صلیاللهعلیهوآله به شهادت رسید.»
در این حدیث نه تنها قتل پیامبر و حتی نوع آن، بلکه مختصری از مطالب تکمیلی هم بیان شده است.
با مشاهده این تصریحات و بسیاری دیگر از نقلهای تاریخی فریقین که بعضی را بعداً و در جای خودش عرض خواهم کرد، قاعدتاً باید گفت که نبی مکرم اسلام، حضرت محمد بن عبدالله صلیاللهعلیهوآله، با مسموم شدن به شهادت رسیدند.
در اینجا مناسب است که برخی از قائلین به شهادت ایشان را از فریقین نام ببریم تا معلوم شود که این کشف واقعاً پس از چهارده قرن صورت گرفته و احدی پیش از این چنین ادعایی نکرده است! یا ما اطلاعاتمان اندک است یا نمیخواهیم اینگونه اطلاعات را دیگران متوجه شوند و با هوچیگری قصد داریم، مانع کشف واقعیت شویم.
* تعدادی از علمای دو مکتب که قائل به شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله بودهاند
از علمای مکتب خلفا، بزرگانی از این قبیل چنین عقیدهای داشتند:
– احمد بن حنبل (قرن دوم) که یکی از ائمه اربعه اهل تسنن میباشد، در کتاب المسند (ج ۱، ص ۳۸۲ و ۴۰۸ و ۴۳۴) که یکی از صحاح سته مورد پذیرش کثیری از پیروان مکتب خلفا است.
– ابوعبدالله، محمد بن اسماعیل بن ابراهیم البخاری الجعفی (قرن سوم)، صاحب مهمترین صحیح از صحاح سته و بزرگترین محدث و عالم مکتب خلفا که کمتر کسی از اهل سنت روایات صحیح او را مردود میداند در صحیح خودش یعنی صحیح البخاری (ج ۵، ص ۱۳۷).
– ابومحمد، عبدالله بن مسلم بن قتیبه (قرن سوم)، مشهور به ابن قتیبه دینوری که او را فقیه الادبا و ادیب الفقها میدانند، در کتاب تأویل مختلف الحدیث (ص ۱۶۹).
– محمد بن سعد بن منیع معروف به ابن سعد (قرن سوم) در الطبقات الکبری (ج ۲، ص ۲۰۱).
– محدث بزرگ اهل تسنن، ابوعبدالله، الحاکم النیسابوری (قرن چهارم) در کتاب المستدرک علی الصحیحین (ج ۳، ص ۵۸ و ۵۹ و ۶۴).
– ابیالفداء، اسماعیل بن کثیر الدمشقی (قرن هشتم)، مشهور به ابن کثیر، در کتاب البدایة و النهایة (ج ۵، ص ۳۴۶) و کتاب السیرة (ج ۴، ص ۴۴۹).
– نورالدین، علی بن ابیبکر الهیثمی (قرن هشتم) در کتاب مجمع الزوائد (ج ۸، ص ۴ و ج ۹، ص ۳۴).
– شهاب الدین، ابن حجر العسقلانی (قرن نهم) در کتاب فتحالباری (ج ۸، ص ۱۰۸ و ۲۰۸) که مهمترین شرح بر صحیح البخاری است.
– تقی الدین، احمد بن علی بن عبدالقادر المقریزی (قرن نهم) در کتاب إمتاع الأسماع (ج ۸، ص ۴۷ و ج ۱۴، ص ۴۳۷).
– علاءالدین، علی المتقی بن حسام الدین الهندی، مشهور به المتقی الهندی (قرن دهم) در کتاب مشهور کنز العمال (ج ۱۱، ص ۴۴۶).
– مفسر بزرگ قرآن در مکتب خلفا، ابوالثناء، محمود بن عبدالله الآلوسی (قرن سیزدهم) در کتاب التفسیر (ج ۱، ص ۳۱۸).
و از علمای مکتب اهل بیت علیهمالسلام که بر چنین باوری بودند، تنها به بیان نام سه نفر از اجلای امامیه اشاره میکنیم که عباتند از:
– محمد بن محمد بن نعمان، معروف به شیخ مفید (قرن چهارم) در المقنعة (ص ۴۵۶).
– ابوجعفر، محمد بن حسن الطوسی (قرن پنجم)، معروف به شیخ الطائفه در کتاب تهذیب الأحکام (ج ۶، ص ۲) که یکی از کتب اربعه فقهی شیعه است.
– حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی، معروف به علامه حلی (قرن هشتم)، در کتاب منتهی المطلب (ج ۲، ص ۸۸۷).
و بسیاری دیگر از علما و محدثین فریقین.
* جمعبندی مبحث:
آنچه به طور جدی میتوان نتیجه گرفت این است که اگر کسی یکی از کتب مذکور را هم قبول داشته باشد، با عنایت به ادله فوق، چارهای ندارد جز آنکه بپذیرد نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله مسموم شده و به شهادت رسیدهاند و در ضمن، این عقیده، یعنی اعتقاد به شهید شدن رسول الله صلیاللهعلیهوآله، یک پدیده نوظهور نیست، بلکه بسیاری از بزرگان فریقین که نام برخی از آنها ذکر شد، بر این باور بودهاند.
حال اظهار نظر درباره ادعای نوظهور بودن این اعتقاد، یا ناشی از بی اطلاعی گوینده آن نسبت به تاریخ است و یا هر چیز دیگری که خودتان برداشت میکنید.
***********************************
[۱]– مسند احمد بن حنبل (ج ۱، ص ۳۸۱، ۴۰۸ و ۴۳۴)، البدایة و النهایة (ج ۵، ص ۲۴۷)، السیرة النبویة لابن هشام (ج ۴، ص ۴۴۹)، مجمع الزوائد (ج ۹، ص ۳۴)، إمتاع الأسماع (ج ۱۴، ص ۴۳۷)، المعجم الکبیر (ج ۱۰، ص ۱۰۹)، المستدرک علی الصحیحین (ج ۳، ص ۵۸)، مسند ابویعلی (ج ۹، ص ۱۳۲) و الطبقات الکبری (ج ۲، ص ۲۰۱).