مجموعه حاضر بر اساس کتاب «شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، فرو خته در غبار غرض» استاد ریاحی میباشد که توسط انتشارات دارالقاری بیروت چاپ شده و بدون حدف و اضافه و به مرور روی سایت قرار خواهد گرفت.
این مجموعه با شماره کتابشناسی ملی ۴۳۵۳۸۳۶ (شماره شابک ۹۷۸۶۰۰۸۳۸۸۷۲۲) توسط انتشارات آتون کتاب در مرکز اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران ثبت شده و فایل pdf آن به زودی در سایت قرار خواهد گرفت.
مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج
* * *
* مقدمه مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج
کتاب حاضر بر اساس جلسات تاریخ اسلام استاد محقق، علی ریاحی نبی در دهه آخر صفر سال ۱۴۳۷ هجری تنظیم شده است.
مطالب این جلسات برای اولین بار در سال ۱۳۸۰ هجری شمسی و در زمان حیات مرحوم علامه سید مرتضی عسکری رحمهالله، توسط استاد محترم مطرح شد تا اینکه در سال ۲۰۱۰ توسط انتشارات دارالقاری بیروت به چاپ رسید، اما از آنجایی که بعضی از مطالب آن به نظر استاد محترم نیاز به بازبینی و بررسی مجدد داشت، در این سال مجدداً توسط ایشان ارائه شد که نتیجه آن اینک در اختیار شما عزیزان قرار دارد.
لازم به ذکر است که ضمن حذف بخشهای جانبی سخنرانی، منابع و مآخذی که ایشان در ضمن جلسه بیان میفرمایند، به پاورقی منتقل شد تا مطالعه و پیگیری اصل مطلب، برای خوانندگان راحتتر باشد.
امید است خوانندگان فاضل، این مؤسسه را با نظرات و پیشنهادات خود، از طریق آدرس «info@ehtejaj.com» همراهی نمایند.
مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج
* * *
$
* تاریخچه بحث
از سالها پیش مشاهده میکردم که هم عموم مردم و هم بسیاری از علما برای شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله، از لفظ وفات استفاده کرده و وقتی اینجانب یا دیگرانی از لفظ شهادت برای ایشان استفاده میکردیم، گاهی تعجب کرده و حتی گاهی معترض میشدند که چرا مسائل بدعت گونه را مطرح میکنیم. به همین جهت در صفر ۱۴۲۴ هجری قمری یعنی اردیبهشت ۱۳۸۲ هجری شمسی بر آن شدم تا هر دو سخنرانی خود را که یکی در جمعی دانشجویی و دومی در محفلی حوزوی بود، به این مورد اختصاص دهم. در پایان روز دوم، یکی از بزرگان حاضر در مجلس امر فرمودند تا مطالب سخنرانی را با ذکر منابع و مآخذ برای ایشان فراهم آورم که منجر به تصمیم حقیر برای نگارش کتابی شد که هم اینک مطالب آن را با تغییرات و اصلاحاتی خدمتتان عرض میکنم. نگارش آن کتاب با یک سال تأخیر، در صفر ۱۴۲۵ هجری قمری به انجام رسید، اما پس از نگارش، به جهاتی آن را بایگانی کردم، تا اینکه در سال ۱۴۳۰ هجری قمری به واسطه دو ماجرا، برای اولین بار کتاب مورد بحث آماده و به چاپ رسید.
ماجرای نخست آنکه در وبلاگ دانشجویی از دانشگاه اردکان یزد این جملات، در کنار تصویر مربوط به آن نوشته شده بود: «طی دو روز گذشته دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردکان یزد در قسمت در ورودی دانشگاه، شاهد صحنه عجیبی بودند. در قسمت در ورودی دانشگاه به مناسبت رحلت پیامبر پارچهای نصب شده است که در آن نوشته شده «شهادت پیامبر اسلام حضرت محمد». بد نیست که این عکس را با هم ببینیم که متوجه شویم در مملکت اسلامی ایران و در دانشگاه آزاد اسلامی اردکان یزد هنوز فرق رحلت و شهادت را نمیدانند و حتی به پیامبر نیز لقب شهید داده میشود. همان طور که در سال ۱۳۷۱ عدهای از کارشناسان و محققان جمهوری اسلامی مستقر در مجلس شورای اسلامی که جزء نمایندگان هم بودند، پس از ۱۴۰۰سال تحقیق و بررسی ناگهان به راز مهمی پی بردند و آن اینکه حضرت فاطمه دختر رسول خدا فوت ننموده، بلکه شهید شده است، حالا هم در مورد پیامبر تصمیم دارند به چنین نتیجهای برسند.»
اگر بخواهیم بر اساس ظاهر این عبارات حکم کنیم، باید بگوییم این شخص، در کنار علم به واقعیت، شخصی مغرض و معاند است، اما با فرض جهل او نسبت به این موضوع، باز هم دردناک است که موضوعاتی با سابقه بیش از ۱۰۰۰ سال، به نظر تازه و غیرعادی برسند. در مورد ادعای دوم این دانشجو، یعنی شهادت حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام، میتوان به کتابهای جناب آقای علی لباف، مانند: به رنگ خون، خزان یاس و ارغوان مراجعه کرد و در مورد اول مطالبی را در همین مباحث عرض میکنیم.
ماجرای دوم آنکه به کتابی به نام اسرار شهادت پیامبر نوشته آقای سید علی موسوی مطلق برخورد نمودم که ضمن تأیید شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله، در تحقیقی نسبتاً جامع، این ترور را به یهود نسبت میداد. این در حالی است که هر چند دشمنی یهود حجاز با شخص رسول الله صلیاللهعلیهوآله غیر قابل انکار بوده و رد پای آنها در حاشیه این توطئه کاملاً محسوس است، اما به نظر میرسد عاملان اصلی آن افراد دیگری هستند که از این ماجرا مبرا ماندهاند و کتاب مذکور، خواسته یا ناخواسته، ماجرای این توطئه شوم را از مسیر واقعی خودش منحرف نموده است.
به هر تقدیر، الله تعالی توفیق داد تا بازنگری و تکمیل این مجموعه کوچک که اظهار ارادت اینجانب است به نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت بزرگوار ایشان علیهمالسلام، در ربیع الاول سال ۱۴۳۰ هجری قمری در مدینه منوره و در جوار مرقد شریف نبوی به انجام برسد و آنچه اینک بعد از حدود ۷ سال خدمتتان عرض میکنم، همان مطالب است با این تفاوت که اگر از مکتب اهل بیت علیهمالسلام مطلبی را عرض میکنم، از نظر سند، معتبر و قابل استناد به حضرات معصومین علیهمالسلام است.
از الله تعالی خواستارم تا این عرض ارادت را از تحریف و غرضورزی حفظ کرده و این حقیر را جزء ارادتمندان خاندان وحی علیهمالسلام قرار دهد و از همه حقجویان دعوت میکنم تا در مطالب آن به دیده دقت و تحقیق بنگرند و آن را برگزینند که بین خود و خدایشان حجت میدانند.
لازم به ذکر است که شاید از نظر برخی افراد، پرداختن به این موضوعات، اهمیت چندانی نداشته باشد، اما آنچه به نظر حقیر مهم است، اینکه اگر این نوع مطالب اهمیت چندانی ندارد، چرا دیگران به شدت آن را انکار کرده، از آشکارسازی آن، چنان واهمه دارند که این کار را به شدت مورد حمله قرار میدهند، در حالی که جواب سخن مستدل، سخن مستدل است.
در ضمن اگر یکی از نزدیکان ما، مثلاً پدر یا برادرمان فوت شده بود و احتمال کشته شدنشان مطرح بود، آیا واقعاً همان ابتدا حاضر هستیم بگوییم که آقا حالا چه اهمیتی دارد، حالا یا خودش فوت شده یا کسی او را کشته است، چه فرقی میکند؟ اگر دقت کنیم، میبینیم که معمول افراد در اینگونه مواقع پیگیر ماجرا هستند و تا تکلیف روشن نشود، پیگیری را رها نمیکنند. حالا این فرد هر چه مهمتر باشد، مثلاً از امرای نظامی یا وزرای حکومتی باشد، این پیگیری هم مهمتر میشود. حالا اگر شد نفر اول حکومت، اهمیتش فوق العاده میشود. نمیشود گفت ممکن است ماجرا را پیگیری کنیم، پای افراد مهمی به ماجرا باز شود که موجب اختلاف و هرج و مرج و ناراحتی شود. خیر! باید تکلیف را روشن کرد تا تکلیف خودمان را نسبت به آنها و آینده خودمان با آنها بدانیم. باید دوست را از دشمنی که لباس دوست پوشیده تشخیص بدهیم. حالا آیا مهمتر از حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله در طول تاریخ بشریت داریم؟ پاسخ به این سؤال به عهده خودتان.
در پایان تذکر دو نکته مهم است. نخست آنکه سعی شده، انصاف به گونهای لحاظ شود که مطالعه این کتاب برای پیروان فریقین مفید باشد و دوم آنکه هر جا مأخذی از پیروان مکتب خلفا وجود داشته، مگر در مواردی خاص و معدود، سعی شده است که از مآخذ علمای مکتب اهل بیت علیهمالسلام چشمپوشی شود.
و السلام علی من اتبع الهدی
* * *
* مقدمه بحث
در ابتدای لازم است پنج موضوع جهت بررسیعلمی و همه جانبه جریان شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله،به طور دقیق و مستند مورد بررسی قرارگیرد تا بتوان به نتیجهای علمی رسید.
این پنج موضوع عبارتند از:
۱- امکان شهادت: در این قسمت به بررسی این موضوع میپردازیم که آیا اصولاً ممکن است که حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله شهید شوند؟ یا به بیان دیگر، اصلاً میشود حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله را شهید کرد؟ یا اینکه بنا بر نقل بعضی افراد، این کار اصلاً امکانپذیر نیست و حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله از این امر مصون بوده و باید حتماً به مرگ طبیعی از این دنیا رحلت نمایند؟ پاسخ به این سؤال کلیدی بقیه راه را روشن میکند که قابل ادامه یافتن هست یا خیر، چرا که اگر پاسخ به آن منفی باشد، پرداختن به سایر مراحلی که عرض خواهد شد، بیمعنا است.
۲- اثبات شهادت: حال اگر پذیرفتیم که به شهادت رساندن حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله غیرممکن نیست، چه دلیلی برای اثبات آن داریم تا ادعا کنیم که این کار قطعاً انجام شده و حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله به شهادت رسیدهاند؟ چرا که چنین ادعایی نیاز به دلیل دارد.
۳- انگیزه و برنامه ترور: هر تروری انگیزهای دارد، لذا لازم است ببینیم چه انگیزهای میتواند وجود داشته باشد که منجر به ترور حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله شده باشد و برنامه اجرایی آن به چه صورتی بوده است؟
۴- طراحان توطئه: اگر بپذیریم که شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله با انگیزهای برنامهریزی شده، لازم است بررسی شود این انگیزه در چه افرادی وجود داشته و چه کسانی جهت شهید نمودن حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله برنامهریزی کرده بودند، یا به عبارت دیگر، طراحان این توطئه شوم چه کسانی بودند؟
۵- مجریان توطئه: هر قتلی علاوه بر طراحان برنامه، نیازمند مجریانی است که آن را اجرا کنند، لذا لازم است به بررسی این موضوع بپردازیم که چه کسانی اجرای برنامه شهادت حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله را به عهده داشتهاند؟
اینک به بررسی هر یک از موارد پنجگانه مذکور میپردازیم.