$
قرار شد این جلسه درباره ابواب الله و ابواب علم رسول اللهp و ربط آن به تفسیر و فهم قرآن صحبت کنیم و ببینیم وظیفه ما نسبت به آن چیست و چگوبه باید رفتار کنیم.
* ابواب الله و ابواب علم چه کسانی هستند؟
ما پیش از این، اشارهای باب مدینه علم داشتیم. نکاتی عرض شد و حدیثی هم روایت کردیم. اینجا مطلب را کمی بیشتر باز میکنیم.
ما روایات متعددی داریم که ائمهb نَه تنها باب مدینه علم نبوی، بلکه باب الله معرفی میکند.
در این فرصت، تعدادی از آنها را روایت میکنم. از همان حدیث قبلی که چندین جلسه قبل روایت کردم، شروع کنیم.
۲۰/۱- عیون أخبار الرضاj (ج ۱، ص ۲۲۸) و الأمالی للصدوق (ص ۵۲۲): حَدَّثَنا عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ شاذَوَیْهِ الْمُؤَدِّبُ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرورٍ۵ قالا حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَریُ عَنْ أبیهِ عَنِ الرَّیّانِ بْنِ الصَّلْتِ قالَ: «حَضَرَ الرِّضاj مَجْلِسَ الْمَأْمونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فی مَجْلِسِهِ جَماعَةٌ مِنْ عُلَماءِ أهْلِ الْعِراقِ وَ خُراسانَ. فَقالَ الْمَأْمونُ: «أخْبِرونی عَنْ مَعْنَی هَذِهِ الْآیَةِ … قالَتِ الْعُلَماءُ: «یا أباالْحَسَنِ! هَذا الشَّرْحُ وَ هَذا الْبَیانُ لایوجَدُ إلّا عِنْدَکُمْ مَعاشِرَ أهْلِ بَیْتِ رَسولِ اللهِp». فَقالَ: «وَ مَنْ یُنْکِرُ لَنا ذَلِکَ وَ رَسولُ اللهِ یَقولُ: «أنا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلیٌّ بابُها، فَمَنْ أرادَ الْمَدینَةَ، فَلْیَأْتِها مِنْ بابِها.» …»
* ترجمه: ریان بن صلت روایت کرد: «(امام) رضاj در مجلس مأمون در مرو حاضر شد، در حالی که جماعتی از علمای اهل عراق و خراسان در مجلس او جمع شده بودند. پس مأمون گفت: «خبر کن مرا از معنای این آیه …» (بعد مطالب متنوع و زیادی مطرح میشود، تا عالمان حاضر در مجلس میگویند: «ای اباالحسن! این شرح و این بیان یافت نمیشود مگر نزد شما گروه اهل بیت رسول اللهp». پس (امامj) فرمودند: «و چه کسی آن را برای ما انکار میکند، در حالی که رسول الله میفرمود: «من شهر علم هستم و علی درب آن، پس هر که اراده شهر کند، پس باید در آید از درب.»» (بعد هم روایت مفصلا ادامه دارد.)
* بررسی سند: این حدیث را شیخ صدوق این حدیث را از علی بن حسین بن شاذویه و جعفر بن محمد بن قولویه از محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری از پدرش از ریان بن صلت روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند و بعید میدانم کسی بتواند این حدیث را غیر معتبر بداند.
* بررسی متن: در این روایت مفصل که پیشنهاد میکنم مطالعه کنید، درباره تعدادی از آیات قرآن و معاف اسلامی گفت و گو میشود و امام رضاj، پاسخهایی میدهند که قابل تأمل است. در این بین هم وقتی علمای حاضر در جمع بیان میکنند که این معارف، فقط نظر شما اهل بیت رسول الله است، امام حدیث نبوی مدینة العلم را یادآور میشوند و در پایان تصریح میکنند که باید از در آن وارد شوید.
در ضمن این روایت معتبر عمدتا درباره تفسیر آیات قرآن است و سؤال علمای حاضر در جلسه هم پیرو تفسیرهای امامj است و در نتیجه پاسخ امام هم هر چند عام است، اما به طور خاص تفسیر آیات قرآن را شامل میشود، لذا با صراحت عرض میکنم که امامj به صراحت فرمودهاند که تفسیر قرآن باید از در آن وارد شد و نَه راه دیگری که آن در روایات معتبر محکی از نظر معصومینb است.
۲۱/۲- الأمالی للصدوق (ص ۵۶۱): حَدَّثَنا أبی۰ قالَ حَدَّثَنا سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللهِ قالَ حَدَّثَنا أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ عَنِ الْقاسِمِ بْنِ یَحْیَی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ راشِدٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ الصّادِقِ، جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبائِهِ عَنْ أمیرِالْمُؤْمِنینَj قالَ: «قالَ لی رَسولُ اللهِp عَلَی مِنْبَرِهِ: «… یا عَلیُ! أنْتَ الْعالِمُ (الْعَلَمُ) لِهَذِهِ الْأُمَّةِ، مَنْ أحَبَّکَ فازَ وَ مَنْ أبْغَضَکَ هَلَکَ. یا عَلیُّ! أنا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ أنْتَ بابُها وَ هَلْ تُؤْتَی الْمَدینَةُ إلّا مِنْ بابِها؟ …»»
* ترجمه: امیر مؤمنانj فرمودند: «رسول اللهp بر منبرشان به من فرمودند: «… ای علی! تو عالم (عَلَم) برای این امت هستی، هر که تو را دوست دارد، رستگار شده و هر که تو دشمن دارد، هلاک شده. ای علی! من شهر علم هستم و تو درب آن هستی و آیا کسی شهر را به غیر از درش وارد میشود؟ …»»
* بررسی سند: شیخ صدوق این حدیث را از پدرش از سعد بن عبدالله القمی از احمد بن محمد بن خالد از قاسم بن یحیی از جدش، حسن بن راشد روایت کرده است که حسن بن رشد، ثقه درجه دو است و احمد البرقی از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در اینجا ایجاد نمیکند. خلاصه اینکه حدیث، معتبر درجه دو است.
* بررسی متن: همان حدیث نبوی است که این بار از زبان امیر مؤمنانj روایت میشود. فقط در ادامه نکته مهمی را دارد که فارغ از نص، عقل هم آن را تأکید میکند و آن اینکه آیا کسی، شهری را از غیر درش وارد میشود؟ این سؤال استفهام انکاری است، یعنی عقلتان را به کار بیاندازید، معلوم است که نباید از غیر آن وارد شوید.
به نظر حقیر اگر در باز باشد، یا کلید داشته باشد، یا مانند اینها و از غیر در وارد شود، یا راهزن و دزد و مانند اینها است، یا اگر نگوییم کم عقل، بیتدبیری روی شاخش است. بله اگر کسی بگوید، من در را قبول ندارم، یا راه ورود را قبول ندارم، یا کلید ندارم و خلاصه از این دلایل، حسابش جدا است، اما اگر کسی مدینه علم نبوی را قبول دارم، علی را باب آن میدانم، کلید هم دارم و گاهی هم از در وارد میشومف اما گاهی هم به فلان بهانه از دیوار میروم. خب! حالا اگر از دیوار رفتی، متهم به دزدی، راهزنی و تخلف دیگری شدی، خودت را باید ملامت کنی. یاد مرسله نهج البلاغه (ص ۲۱۵) افتادم که از قول امیر مؤمنانj، پس از معرفی جایگاه خودشان فرمودند: «وَ لا تُؤْتَی الْبُیوتُ إلّا مِنْ أبْوابِها، فَمَنْ أتاها مِنْ غَیرِ أبْوابِها، سُمّی سارِقا». یعنی درنیایید خانه را مگر از درهای آن، پس کسی از غیر درهایش به آن در آید، سارق نامیده میشود.
روایات بعدی هم بماند برای جلسه آینده. إن شاء الله.
و صلی الله علی محمد و آله