$


روش فهم قرآن (تفسیر قرآن) - جلسه ۲۰

$

* ابواب الله و ابواب علم چه کسانی هستند (ادامه)؟

جلسه گذشته دو حدیث در این باب روایت کردیم و امشب این بحث را ادامه می‌دهیم و إن شاء الله به پایان خواهیم برد.

۲۲/۳- الکافی (ح ۴۷۴ و ۱۵۴۱): عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خالِدٍ عَنْ أبیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ أبی‌لَیْلَی عَنْ أبیهِ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام قالَ: «إنَّکُمْ لا تَکونونَ صالِحینَ حَتَّی تَعْرِفوا وَ لا تَعْرِفونَ حَتَّی تُصَدِّقوا وَ لا تُصَدِّقونَ حَتَّی تُسَلِّموا … إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أخْبَرَ الْعِبادَ بِطَریقِ الْهُدَی وَ شَرَعَ لَهُمْ فیها الْمَنارَ وَ أخْبَرَهُمْ کَیْفَ یَسْلُکونَ، فَقالَ: «وَ إنّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» وَ قالَ «إنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقینَ». فَمَنِ اتَّقَی اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما أمَرَهُ، لَقیَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُؤْمِناً بِما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی‌الله‌علیه‌وآله. هَیْهاتَ! هَیْهاتَ! فاتَ قَوْمٌ وَ ماتوا قَبْلَ أنْ یَهْتَدوا وَ ظَنّوا أنَّهُمْ آمَنوا وَ أشْرَکوا مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمونَ. إنَّهُ مَنْ أتَی الْبُیوتَ مِنْ أبْوابِها اهْتَدَی وَ مَنْ أخَذَ فی غَیْرِها، سَلَکَ طَریقَ الرَّدَی …»

* ترجمه: ابوعبدالله (امام صادق) jفرمودند: «به یقین شما صالحان نباشید تا معرفت پیدا کنید و معرفت پیدا نمی‌کنید تا تصدیق کنید و تصدیق نمی‌کنید تا تسلیم باشید … (بعد نکاتی را می‌فرمایند که هر چند مهم است، اما موضع بحث الآن ما نیست، تا می‌رسند به این‌جا که) … به یقین الله تبارک و تعالی بندگانش را به راه هدایت خبر کرد و برای آن‌ها در آن چراغ‌ها قرار داد و آگاهشان کرد که چگونه طی طریق کنند، پس فرمود: وَ إنّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» و (نیز) فرمود: «إنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقینَ». پس هر که الله عز و جل را تقوا پیشه کند در آن‌چه امر کرد آن را، ملاقات کند الله عز و جل را مؤمن به آن‌چه محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله آورده است. هیهات! هیهات! وفات یافتند قومی و مردند قبل آن‌که هدایت شوند و گمان داشتند که ایمان آورده‌اند در حالی شرک ورزیدند از آن‌جا که نمی‌دانستند. به یقین هر که خانه‌ها را از درهایش وارد شود، هدایت یافته و هر که غیر آن را بگیرد، طریق هلاکت را پیوده است …»

* بررسی سند: ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن خالد البرقی از پدرش از من ذکره از محمد بن عبدالرحمن بن ابی ‌لیلی از پدرش روایت کرده است که نفر بعد از محمد بن خالد، ابتداء مجهول است، اما به واسطه او، توثیق درجه دو می‌شود و محمد بن عبدالرحمن نیز از ثقات درجه دو است. احمد البرقی از ثقات مشروطی است که البته در این‌جا مشکلی در سند حدیث ایجاد نمی‌کند. سایرین هم، از ثقات درجه یک هستند. پس حدیث برای ما معتبر درجه دو است، اما عده‌ای از بزرگان آن را ضعیف شمرده‌اند. علی ای حال برای ما معتبر است.

* بررسی متن: می‌بینیم که راه صلاح، معرفت است و معرفت بدون تصدیق و تصدیق، بدون تسلیم، حاصل نمی‌شود. پس همان‌طور که در سایر عبارات همین روایت و سایر روایات و البته مهم‌تر از این‌ها در آیات قرآن مشهود است، ابتدای راه هدایت، تسلیم بودن در برابر الله تعالی دستورات او است و به تبع آن، تسلیم بودن در برابر حجج الهی است که نبی مکرم اسلامp در صدر ایشان است. بعد بیان می‌فرمایند که الله عز و جل بندگان را یله و رها نکرده است و آن‌ها را از راه هدایت خبر کرده و در این راه، چراغ‌هایی قرار داده است تا بدانند چگونه این مسیر را طی کنند. خب! تا این‌جا که طبیعی است. دانستن راه درست، به تنهایی کافی نیست، چراغ هدایت هم می‌خواهد که سقوط نکنیم. از منظر شیعه دوازده امامی هم که إن شاء الله آن را به تحقیق کسب کرده‌ایم، راه هدایت در اسلام، از طریق معصومینb در کنار کلام الله است که قول و فعل و تقریر ایشان، با ملاحظات عقلی و علمی، چراغ این راه است. امامj در ادامه اشاره می‌فرمایند که راه توبه هم باز است و الله تعالی هم از تقواپیشگان می‌پذیرد. بعد هم توصیه به تقوا دارند و پذیرش آن‌چه حضرت رسول اللهp آورده است که طبیعتاً علاوه بر آیات قرآن، چیزهای دیگری هم هست و از جمله آن ثقل دوم، یعنی سیزده حجت الهی هستند. بعد از بیان این مقدمات، با «هیهات هیهات» شدیدا هشدار می‌دهند که افرادی مردند در حالی که تصور می‌کردند مؤمن هستند، اما بدون آن‌که متوجه باشند، در واقع شرک می‌ورزند و چیزهای غیر اصیل را شریک اصیل می‌دانستند. بعد گویی می‌خواهند راه حل این مشکل را بیان کنند، می‌فرمایند، به هرخانه‌ای از درش وارد شوید تا هدایت یابید، چرا که هر که از غیر این کار را کند، راه هلاکت را پیموده است.

نکات بسیاری در این حدیث هست که پیشنهاد می‌کنم آن را مطالعه کنید و در آن تفقه نمایید. مثلاً جایی می‌فرمایند: «تاهَ مَنْ جَهِلَ وَ اهْتَدَی مَنْ أبْصَرَ وَ عَقَلَ.» یعنی هر که جهل ورزید، بی‌راهه رفت و هدایت یافت هر که بصیرت ورزید و تعقل کرد که نشان از اهمیت تعقل و بصیرت و لزوم توجه به جهل و متعلقات آن مانند تعصب بی‌جا است.

خب! حالا اگر ما راه هدایت را راه حضرت رسول اللهp، با قرائت علوی آن می‌دانیم و به قول و فعل و تقریر این حجج الهی، به عنوان چراغ‌های این راه باور داریم، آیا نباید به خبرهایی که انتسابشان به ایشان معتبر است، مراجعه کنیم؟ نباید برای فهم قرآن به کلام ایشان مراجعه کنیم و نهایتاً یافته‌های خود را از قرآن به این‌ها عرضه کنیم و صحت و سقم آن را بسنجیم؟ به نظرم پاسخ این سؤالات برای من و شما، کاملا واضح است. اللهم الرزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة و عرفان الحرمة و صدق النیة و أکرمنا بالهدی و الإستقامة.

این مطلب را با آیه‌ای از قرآن به اتمام برسانم و بعد هم دسته دوم احادیث این بخش را روایت کنم. الله تعالی در قرآن که فصل الخطاب است، در آیه ۱۸۹ سوره بقره، می‌فرماید: «لَیْسَ الْبِرُّ بِأنْ تَأْتوا الْبُیوتَ مِنْ ظُهورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتوا الْبُیوتَ مِنْ أبْوابِها وَ اتَّقوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحونَ». می‌بینیم الله تعالی، ورود به خانه‌ها را از غیر راه آن تقبیح می‌کند و این را خلاف تقوای الهی می‌داند. بعد می‌فرماید که تقوا پیشه کنید. حالا تقوا چیست؟ این‌که هر خانه‌ای را از درش وارد شویم، بلکه رستگار شویم. پس اگر از در وارد نشدیم، نَه موافق تقوا است و نَه امید رستگاری هست.

خب! علاوه بر این روایات که پیامبر را مدینه علم معرفی می‌کند و باب این مدینه را معرفی می‌کند، روایاتی هم هست که ائمه را باب الله معرفی می‌کند. یعنی ورودی‌های معرفت الله که چند نمونه از این‌ها را روایت می‌کنم، منتها این احادیث را فقط روایت می‌کنم و متعرض اعتبارش می‌شوم و خودتان آن را مباحثه کنید.

۲۳/۴-  الکافی (ح ۳۶۴): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبی‌نَصْرٍ عَنْ حَسّانَ الْجَمّالِ قالَ حَدَّثَنی هاشِمُ بْنُ أبی‌عُمارَةَ الْجَنْبیُّ قالَ: «سَمِعْتُ أمیرَالْمُؤْمِنینَj یَقولُ: «أنا عَیْنُ اللهِ وَ أنا یَدُ اللهِ وَ أنا جَنْبُ اللهِ وَ أنا بابُ اللهِ.»»

* ترجمه: هاشم بن ابی‌عماره روایت کرد: «شنیدم امیر مؤمنانj می‌فرمود: «عین الله، ید الله، جنب الله و باب الله من هستم.»»

 * بررسی سند: ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب از احمد بن محمد بن ابی‌نصر از حسان بن مهران الجمال از هاشم بن ابی‌عماره روایت کرده است که هاشم بن ابی‌عماره از ثقات درجه دو است و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.

۲۴/۵- الکافی (ح ۳۶۳) و بصائر الدرجات (ج ۱، ص ۶۱): عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أبی‌نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرانَ عَنْ أسْوَدَ بْنِ سَعیدٍ قالَ: «کُنْتُ عِنْدَ أبی‌جَعْفَرٍj، فَأنْشَأ یَقولُ ابْتِداءً مِنْهُ مِنْ غَیْرِ أنْ أسْألَهُ: «نَحْنُ حُجَّةُ اللهِ وَ نَحْنُ بابُ اللهِ وَ نَحْنُ لِسانُ اللهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللهِ وَ نَحْنُ عَیْنُ اللهِ فی خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلاةُ أمْرِ اللهِ فی عِبادِهِ.»»

* ترجمه: اسود بن سعید روایت کرد: «خدمت ابوجعفر (امام باقر)j بودیم، پس بدون آن‌که از ایشان سؤال کنم، خود ابتداء فرمودند: «ما حجت(های) الله هستیم و ما باب الله هستیم و ما لسان الله هستیم و ما وجه الله هستیم و ما عین الله در خلقش هستیم و ما والیان امر الله در بین بندگانش می‌باشیم.»»

* بررسی سند: ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از عدة من اصحابنا از احمد بن محمد بن عیسی یا احمد بن محمد بن خالد از احمد بن محمد بن ابی‌نصر از محمد حمران از اسود به سعید روایت کرده است که اسود به سعید از ثقات درجه دو است و اگر احمد بن محمد، احمد البرقی هم باشد که از ثقات مشروط است، در این‌جا مشکلی ایجاد نمی‌کند. سایرین هم ثقات درجه یک هستند.

محمد بن حسن الصفار نیز شبیه این حدیث را از احمد بن محمد به باقی سند روایت کرده است.

از این دست روایات که شرحش بحث مفصل معرفتی دارد، کم نداریم. فعلاً به همین مقدار بسنده می‌کنیم تا برویم سر باب بعدی که در باب شناخت اهل الذکر منظور در قرآن است.

جمع‌بندی این شد که برای معرفت الله تعالی و معارف مربوط به او که مهم‌ترین آن‌ها در قرآن آمده است، راهی جز مراجعه به ابواب آن نیست و این ابواب منحصر به چهارده نفری هستند که ما آن‌ها را به عنوان معصومین می‌شناسیم و نَه فلان عالم، فقیه، مفسر یا هر کس دیگری که علم و تقوای او، ما را مبهوت و شگفت‌زده می‌کند.

إن شاء الله جلسه آینده درباره اهل الذکر در قرآن صحبت خواعیم کرد.
و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه