$


روش فهم قرآن (تفسیر قرآن) - جلسه ۲۲

$

جلسه گذشته وارد بحث محدَّثین شدیم و شناختیم تعریف محدَّث چیست و چه فرقی با رسولان و انبیای الهی دارند. قرار شد این جلسه تعدادی از این محدَّثین را بشناسیم، تا جلسه آینده، مجددا به ادامه اهل الذکر بپردازیم. إن شاء الله.

* بعضی از مصادیق محدَّثین:

۲۸/۳- بصائر الدرجات (ج ۱، ص ۳۶۶): حدثنا إبراهیم بن هاشمٍ عن أبی‌عبدالله البرقی عن صفوان بن یحیی عن الحرث بن المغیرة النضری عَنْ حُمْرانَ بْنِ أعْینَ قالَ: «أخْبَرَنی أبوجَعْفَرٍj أنَّ عَلیّاً کانَ مُحَدَّثاً. فَقالَ أصْحابُنا: «ما صَنَعْتَ شَیْئاً؟ ألّا سَألْتَهُ مَنْ یُحَدِّثُهُ؟» فَقَضَی أنّی لَقیْتُ أباجَعْفَرٍj، فَقُلْتُ: «أ لَسْتَ أخْبَرْتَنی أنَّ عَلیاًj کانَ مُحَدَّثاً؟» قالَ: «بَلَی!» قُلْتُ: «مَنْ کانَ یُحَدِّثُهُ؟» قالَ: «مَلَکٌ.» قُلْتُ: «فَأقولُ أنَّهُ نَبیٌّ أوْ رَسولٌ؟» قالَ: «لا! بَلْ قُلْ: «مَثَلُهُ مَثَلُ صاحِبِ سُلَیْمانَ وَ صاحِبِ موسَی وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذی‌الْقَرْنَیْن.» …»»

* ترجمه: حمران بن اعین روایت کرد: «ابوجعفر (امام باقر)j به من خبر دادند که علی محدَّث بود. پس یارانم گفتند: «چه کردی؟ آیا نپرسیدی چه کسی با او حدیث می‌کرد؟» مدتی بعد اباجعفرj را دیدم و عرض کردم: «آیا به من نفرمودید که علیj محدَّث بود؟» فرمودند: «آری!» عرض کردم: «چه کسی با ایشان سخن می‌گفت؟» فرمودند: «فرشته‌ای.» عرض کردم: «پس بگویم که او نبی یا رسول بود؟» فرمودند: «خیر! بلکه بگو: «مثل او مانند یار سلیمان و یار موسی و مانند ذوالقرنین است.»  …»»

* بررسی سندی: این حدیث را محمد بن حسن الصفار از ابراهیم بن هاشم القمی از ابوعبدالله، احمد بن محمد بن خالد البرقی از صفوان بن یحیی از حارث بن مغیره النضری از حمران بن اعین روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر احمد البرقی که از ثقات مشروطی است که البته در این‌جا مشکلی ایجاد نمی‌کند. در نتیجه حدیث معتبر درجه یک است.

ایشان این حدیث را با اندکی تفاوت، در کتاب البصائر (ج ۱، ص ۳۲۱ ، ۳۶۶ و ۳۶۷) به سه طریق دیگر نیز روایت کرده است.

۱- به واسطه احمد بن محمد بن عیسی از حسین بن سعید الاهوازی از حماد بن عیسی از حسین بن مختار از حارث بن مغیره النضری از حمران بن اعین.

۲- از علی بن اسماعیل السندی از صفوان بن یحیی از حارث بن مغیره از حمران بن اعین.

۳- از محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب از صفوان بن یحیی از حارث بن مغیره از حمران بن اعین

که همه این‌ها از ثقات درجه یک هستند.

ثقةالاسلام الکلینی هم شبیه این روایت را در الکافی (ح ۷۱۵) از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی از حسین بن سعید الاهوازی از حماد بن عیسی از حسین بن مختار از حارث بن مغیره النضری از حمران بن اعین روایت کرده است که این‌ها هم از ثقات درجه یک هستند.

شیخ مفید نیز در کتاب الإختصاص (ص ۲۸۷) شبیه این روایت را از احمد بن محمد بن عیسی از حسین بن سعید الاهوازی با باقی سند ذکر شده، روایت کرده است.

* بررسی متن: در این حدیث ضمن آن‌که گفته شده است، محدَّثین، هر چند مخاطب ملک است، اما با نبی و رسول فرق دارد که فرقش را در روایات قبل دیدیم، به صراحت امیر مؤمنان، صاحب موسی، صاحب سلیمان و ذوالقرنینb را از مصادیق محدثین معفی می‌کند.

۲۹/۴- بصائر الدرجات (ج ۱، ص ۳۲۳): حدثنا علی بن إسماعیل عن صفوان بن یحیی عن الحرث بن المغیرة عن حمران قال حدثنا الحکم بن عیینة عَنْ عَلی بْنِ الْحُسَینِ أنَّهُ قالَ: «إنَّ عِلْمَ عَلیّj فی آیةٍ مِنَ الْقُرْآنِ.» قالَ: «وَ کَتَمَنا الْآیةَ.» قالَ: «فَکُنّا نَجْتَمِعُ، فَنَتَدارَسُ الْقُرْآنَ، فَلا نَعْرِفُ الْآیةَ.» قالَ: «فَدَخَلْتُ عَلَی أبی‌جَعْفَرٍj فَقُلْتُ لَهُ: «إنَّ الْحَکَمَ بْنَ عُیینَةَ حَدَّثَنا عَنْ عَلی بْنِ الْحُسَینِj أنَّهُ قالَ: «عِلْمُ عَلیّj فی آیةٍ مِنَ الْقُرْآنِ وَ کَتَمَنا الْآیةَ.»» قالَ: «اقْرَأْ یا حُمْرانُ.» فَقَرَأْتُ: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسولٍ وَ لا نَبیٍّ.»». قالَ: «فَقالَ أبوجَعْفَرٍj: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ رَسولٍ وَ لا نَبیٍّ وَ لا مُحَدَّثٍ.» قُلْتُ: «وَ کانَ عَلیj مُحَدَّثاً؟» قالَ: «نَعَمْ!» فَجِئْتُ إلَی أصْحابِنا، فَقُلْتُ: «قَدْ أصَبْتُ الَّذی کانَ الْحَکَمُ یَکْتُمُنا.» قالَ قُلْتُ: «قالَ أبوجَعْفَرٍj: «کانَ یقولُ عَلیّj مُحَدَّثٌ»». فَقالوا لی: «ما صَنَعْتَ شَیئاً ألّا سَألْتَهُ مَنْ یُحَدِّثُهُ؟» قالَ: «فَبَعْدَ ذَلِکَ إنّی أتَیتُ أباجَعْفَرٍj، فَقُلْتُ: «أ لَیسَ حَدَّثْتَنی أنَّ عَلیّاًj کانَ مُحَدَّثاً؟» قالَ: «بَلَی!» قُلْتُ: «مَنْ یُحَدِّثُهُ؟» قالَ: «مَلَکٌ یُحَدِّثُهُ.» قالَ قُلْتُ: «أقولُ إنَّهُ نَبی أوْ رَسولٌ؟» قالَ: «لا!» قالَ: «بَلْ مَثَلُهُ مَثَلُ صاحِبِ سُلَیمانَ وَ مَثَلُ صاحِبِ موسَی وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذی‌الْقَرْنَینِ.»

* ترجمه: حمران بن اعین روایت کرده است که حکم بن عیینه از علی بن حسین (امام زین العابدین)j روایت کرد: «علم علیj در آیه‌ای از قرآن است.» (راوی) گفت: «اما آن را بر ما مخفی کرد.» (حمران) گوید: «پس جمع شدیم و قرآن را بررسی کردیم، اما آن آیه را نیافتیم.» (حمران) گوید: «پس بر ابوجعفر (امام باقر)j وارد شدم، پس به ایشان عرض کردم: «حکم بن عیینه از علی بن حسین (امام زین‌العابدین)j بر ما روایت کرد: «علم علی در آیه‌ای از قرآن هست و آیه را بر ما مخفی کرد.»» (امامj) فرمودند: «بخوان ای حمران!» پس خواندم: «و ما أرسالنا من قبلک من رسول و لا نبی». (حمران) گفت: «پس ابوجعفر (امام باقر)j فرمودند: «و نفرستادیم از رسول و نَه نبی و نَه محدَّث».» عرض کردم: «وعلی محدَّث بود؟» فرمودند: «آری!» پس نزد یارانمان آمدم و گفتم: «پیدا کردم آن‌چه را حکم (بن عیینه) از ما مخفی کرد.» (حمران) گفت که گفتم: «ابوجعفر (امام باقر)j فرمودند: «علی محدَّث بود.»» پس به من گفتند: «کاری نکرده‌ای مگر آن‌که از او بپرسی چه کسی با او سخن می‌گفت؟» (حمران) گفت: «بعد از آن خدمت ابوجعفر (امام باقر)j رفتم، پس عرض کردم: «آیا برای من حدیث نفرمودید که علیj محدَّث بود؟» فرمودند: «آری!» عرض کردم: «چه کسی با او سخن می‌گفت؟» فرمودند: «فرشته‌ای با او سخن می‌گفت.»» (حمران) گفت که عرض کردم: «بگویم که او نبی اس یا رسول؟» فرمودند: «خیر!» فرمودند: «بلکه مثل او مثل هم‌نشین سلیمان و مثل هم‌نشین موسی و مثل او مثل ذوالقرنین است.»

* بررسی سندی: سند این حدیث نیاز به تأمل دارد، چرا که دو قسمت دارد. قسمت اول، حدیثی است که محمد بن حسن الصفار از از علی بن اسماعیل السندی از صفوان بن یحیی از حرث بن مغیره از حمران بن اعین از حکم بن عیینه از امام سجادj روایت کرده است و قسمت دوم، حمران بن اعین، مستقلا از امام باقر درباره حدیث حکم بن عیینه پرس و جو نموده است.

در طریق قسمت اول، یعنی حدیث حکم بن عیینه، همه از ثقات درجه یک هستند، مگر خود حکم بن عیینه که کذاب و نمی‌توان به حدیث او اعتماد کرد. اما در قسمت دوم که حمران بن اعین، مطلب او را از امام باقرj پی‌گیری می‌کند، نَه تنها همه از ثقات درجه یک هستند، بلکه معلوم می‌شود، حکم بن عیینه، در این مورد راست گفته است.

خلاصه این که طریق این حدیث به معصومj معتبر است.

* بررسی متن: طبق این حدیث هم معلوم می‌شود که ملائکة الله، ممکن است با افرادی صحبت کنند که نه جزء انبیا هستند و از جمله مصادیق آن‌ها صاحب سلیمان، صاحب موسی، ذوالقرنین و امیر مؤمنانb هستند.

۳۰/۵- بصائر الدرجات (ج ۱، ص ۳۲۱): حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ عَبْدِالْغَفّارِ الْجازیِّ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِj قالَ: «قُلْتُ لَهُ: «إنَّ فُلاناً حَدَّثَنی أنَّ عَلیّاًj وَ الْحَسَنَj، کانا مُحَدَّثَیْنِ.» قالَ قُلْتُ: «کَیْفَ ذَلِکَ؟» فَقالَ: «إنَّهُ کانَ یُنْکَتُ فی آذانِهِما.» قالَ: «صَدَقَ.»»

* ترجمه: عبداغفار الجازی از ابوعبدالله (امام صادق)j روایت کرد: «عرض کردم به ایشان: «به یقین فلانی حدیث کرد مرا که علی و حسن، محدَّث بودند.» (راوی) گفت که گفتم: «چگونه است آن؟» پس گفت: «به یقین اثر می‌گذارد در گوش‌هایشان.» فرمودند: «راست گفت.»»

* بررسی سند: این حدیث را محمد بن حسن الصفار از محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب از نضر بن شعیب از عبدالغفار بن حبیب الجازی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.

* بررسی متن: «ینکت فی آذانما»، یعنی اثر گذاشتن در گوش که کنایه از شنیدن است. ما در بحث «کلم الله موسی تکلیما» درباره انواع شنیدن از منظر فیزیک اصوات، علوم زیستی و همین‌طور نصوص دینی صحبت کردیم و گفتیم که گاهی شنیدن، به واسطه شدت یا ضعف فرکانس، یا بعضی عوامل زیستی در بدن انسان‌ها، به گونه‌ای است که فقط خو فرد، صدا را در گوش خود احساس می‌کند. همان‌جا گفتیم که بعضی از این شنیدن‌های خاص جنبه وهمی دارد و بعضی جنبه واقعی. باز همان جا گفتیم، وقتی سخن از «ینکت فی آذانهما» می‌شود، احتمالا از آن نوعی است که همه افراد، قادر به شنیدن آن نیستند.

علی ای حال! در این حدیث، مصداق دیگری از محدثین در کنار امیر مؤمنان معرفی می‌شود که امام مجتبیj است.

۳۱/۶- بصائر الدرجات (ج ۱، ص ۳۲۴): حَدَّثَنا عَبّاسُ بْنُ مَعْروفٍ عَنْ حَریزٍ عَنْ زُرارَةَ قالَ: «قُلْتُ لِأبی‌عَبْدِاللهِj: «إنَّ أباکَ حَدَّثَنی أنَّ عَلیّاًj وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَc، کانوا مُحَدَّثینَ.»» قالَ فَقالَ: «کَیْفَ حَدَّثَکَ؟» قُلْتُ: «حَدَّثَنی أنَّهُ کانَ یُنْکَتُ فی آذانِهِمْ.» قالَ: «صَدَقَ أبی.»

* ترجمه: زراره بن اعین روایت کرد: «عرض کردم به ابوعبدالله (امام صادق)j: «به یقین پدرتان حدیث کرد مرا که علیj و حسن و حسینc محدَّث بودند.»» (زراره) گفت که فرمودند: «چگونه تو را حدیث کرد؟» عرض کردم: «حدیث کردند مرا که اثر می‌گذاشت در گوش‌هایشان.» فرمودند: «راست گفت پدرم.»

* بررسی سند: محمد بن حسن الصفار این حدیث را از عباس بن معروف از حریز بن عبدالله السجستانی از زراره بن اعین روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.

* بررسی متن: مطالب این حدث، شبیه حدیث قبل است، با این اضافه کم امام حسینj را هم از مصادیق محدَّثین معرفی می‌کند.

خب! حالا دو نمونه از بانوان محدثه را معرفی کنیم

۳۲/۷- علل الشرائع (ج ۱، ص ۱۸۲): حَدَّثَنا أحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطّانُ قالَ حَدَّثَنا الْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ السُّکَّریُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَکَریّا الْجَوْهَریِّ قالَ حَدَّثَنا شُعَیْبُ بْنُ واقِدٍ قالَ حَدَّثَنی إسْحاقُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلیٍّ قالَ: «سَمِعْتُ أباعَبْدِاللهِj یَقولُ: «إنَّما سُمّیَتْ فاطِمَةُh مُحَدَّثَةً، لِأنَّ الْمَلائِکَةَ کانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّماءِ، فَتُنادیها، کَما تُنادی مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرانَ. فَتَقولُ: «یا فاطِمَةُ! اللهُ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ. یا فاطِمَةُ! اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الرّاکِعینَ.» فَتُحَدِّثُهُمْ وَ یُحَدِّثونَها. فَقالَتْ لَهُمْ ذاتَ لَیْلَةٍ: «أ لَیْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَی نِساءِ الْعالَمینَ، مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرانَ؟» فَقالوا: «إنَّ مَرْیَمَ کانَتْ سَیِّدَةَ نِساءِ عالَمِها وَ إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَکِ سَیِّدَةَ نِساءِ عالَمِکِ وَ عالَمِها وَ سَیِّدَةَ نِساءِ الْأوَّلینَ وَ الْآخِرینَ.»»

* ترجمه: اسحاق بن جعفر بن محمد بن عیسی بن زید بن علی روایت کرد: «شنیدم ابوعبدالله (امام صادق)j می‌فرمودند: «این است و جز این نیست که نامیده شد فاطمهh، محدثَّه، برای این‌که فرد می‌آمدند ملائکه از آسمان، پس ندا می‌دادند او را، همان گونه که ندا می‌دادند مریم دختر عمران را. پس می‌گفتند: «ای فاطمه! الله برگزید تو را پاکیزه گردانید و برگید تو را بر زنان جهانیان. ای فاطمه! بخوان برای پروردگارت و سجده کن و رکوع کن همراه رکوع‌کنندگان.» پس سخن می‌گفت آن‌ها را و سخن می‌گفتند او را. پس گفت به آن‌ها شبی: «آیا نیست که فضیلت‌داده شده بر زنان، مریم دختر عمران است؟» پس گفتند: «به یقین مریم بود سرور زمان عالم خودش و به یقین الله عز و جل قرار داد تو را سرور زنان عالم خودت و عالم او و سرور زنان اولیت و آخرین.»»

* بررسی سند: این حدیث را شیخ صدوق از احمد بن حسن عبدویه القطان از حسن بن علی بن حسین السکری از محمد بن زکریا بن دینار الجوهری از شعیب بن واقد از اسحاق بن جعفر بن محمد بن عیسی بن زید الشهید روایت کرده است که حسن بن علی السکری و شعیب بن واقد از ثقات درجه دو و سایرین از ثقات درجه یک هستند. در نتیجه این حدیث معتبر درجه دو است.

* بررسی متن: می‌بینیم که حضرت صدیقه کبریh هم مانند حضرت مریمc با با ملائکه سخن می‌گفت و هر دو این‌ها در زمره محدَّثین هستند. علاوه بر این‌ها معلوم می‌شود که حضرت صدیقه کبریh مقامی والاتر از حضرت مریمh دارد. حضرت مریمh سرور زنان عصر خودش بود، اما حضرت فاطمهh سرور زنان از ابتدای خلقت تا آخر آن است.

بحث محدَّثین و روایات ذیل آن بسیار است و باید در جای مستقلی، مفصلا مطرح شود، لذا آن را به جای خودش وا می‌گذاریم و مطلب خودمان را در این جا، با یک روایت دیگر که مصداقی دیگر از غیر معصومین را در زمره محدَّثین معرفی می‌کند، به پایان می‌بریم.

۳۳/۸- بصائر الدرجات (ج ۱، ص ۳۲۱): حَدَّثَنا أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبّاسِ بْنِ مَعْروفٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ حَمّادِ بْنِ عیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتارِ عَنْ أبی‌بَصیرٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِj قالَ: «کانَ عَلیٌّj مُحَدَّثاً وَ کانَ سَلْمانُ مُحَدَّثاً.» قالَ قُلْتُ: «فَما آیَةُ الْمُحَدَّثِ؟» قالَ: «یَأْتیهِ مَلَکٌ، فَیَنْکُتُ فی قَلْبِهِ کَیْتَ وَ کَیْتَ.»

* ترجمه: ابوبصیر از ابوعبدالله (امام صادق)j روایت کرد: «علیj محدَّث بود و سلمان (هم) محدَّث بود.» (راوی) گفت که عرض کردم: «پس چیست نشانه محدَّث؟» فرمودند: «می‌آید ملکی، پس اثر می‌گذارد در قلب او، نکته به نکته».

* بررسی سند: این حدیث را محمد بن حسن الصفار از احمد بن محمد که به احتمال زیاد ابن عیسی الاشعری است، از عباس بن معروف و حسین بن سعید الاهوازی از حماد بن عیسی از حسین بن مختار از ابوبصیر الاسدی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.

البته ممکن است احمد بن محمد، ابن خالد البرقی باشد، اما قاعدتا کس دیگری نیست. علی ای حال! مشروط بودن احمد البرقی هم تأثیر منفی بر طریق این حدیث ندارد.

حسین بن مختار بر مبنای ما در توثیقات عام، ثقه درجه است، اما ممکن است عده‌ای درباره او نظر دیگری داشته باشند.

* بررسی متن: «کیت کیت»، کنایه از سخن و خبری است که حرف به حرف، کلمه به کلمه و نکته به نکته بیان می‌شود، است و این کیفیت محدَّث بودن و صحت مطالب القا شده را نشان می‌دهد. علی ای حال! در این حدث، سلمان هم به عنوان یکی دیگر از محدَّثین معرفی می‌شود.

قبل از این‌که این بحث را تمام کنم، شاید خوب باشد، اشاره کنم که به استناد آیات قرآن و روایات، احتمال محدث بودن مادر حضرت موسی، حواریون و دیگرانی هم هست که بماند برای فرصت مناسب خودش.

و صلی الله علی محمد و آله

نمودار درختی مدرس

باز کردن همه | بستن همه