$
* ادامه بحث اصحاب اجماع:
هر چند صراحت کلام مرحوم کشی درباره گروه دوم و سوم بیش از گروه اول است، اما یک مطلب از کلام او بر میآید و آن اعتماد بسیاری از امامیه در زمان او، به روایات این افراد است که هم شامل مسندات میشود و هم شامل مرسلات.
به نظر میرسد، لازم است که روایات این افراد را به پنج دسته تقسیم کنیم، چرا که هر دسته ویژگیهای مختلفی داشته و ممکن است حکم هر دسته متفاوت باشد که این پنج دسته را بررسی میکنیم.
۱- روایاتی که این افراد مستقیماً از ائمهای که آنها را درک نمودهاند، روایت کردهاند که در این مورد میتوان به گفته آنها اعتماد کرد که این کلام ظهور در توثیق ایشان دارد. حال بماند که خیلی از این افراد، مستقل از این کلام، توثیق میشوند. بسیاری از روایات این افراد از این دسته است.
۲- روایاتی که به واسطه افراد ثقه نقل کردهاند که حکم این مورد نیز، مانند مورد اول است.
۳- روایاتی که از ایشان نقل شده و در آن افراد مهمل یا مجهول وجود دارد که بنا بر آنچه بعداً در یکی از توثیقات عام خواهیم گفت، شاید نفر اول را بتوان به واسطه اعتماد این افراد توثیق میشود، اما نفرات بعدی را نمیتوان از قاعده کلی مجهولین و مهملین خارج کرد، چرا که ممکن است حداقل به چهار جهت توسط این بزرگواران نقل شده باشد:
۱) معلوم بودن وثاقت مجهولین و مهملین برای ایشان.
۲) پذیرفته بودن روایات به قرینهای دیگر که ممکن اسن این قرینه برای ما معلوم باشد و ممکن است معلوم نباشد.
اگر این قرینه برای ما معلوم بود و قبول داشتیم که طبیعتاً میپذیریم، اما اگر این قرینه برای ما معلوم بود، لیکن به هر دلیلی آن را خدوش میدانستیم، طبیعتا نمیتوانیم بپذیریم. اگر هم معلوم نبود، در شرایط مختلف، حکم جداگانهای دارد.
۳) اعتماد ایشان به افراد مهمل و مجهول که بر مبنای ما به افراد مجهول و مهمل نمی توان اعتماد کرد.
۴) نقل از نفر اول که از نظر ایشان ثقه بوده است و عمل به قاعده العهدة علی الراوی و مانند اینها که این مبنا هم برای ما قابل قبول نیست.
آری! اگر بر ما معلوم باشد که پذیرش ایشان به جهت اول و دوم بوده است، میتوانیم به روایات آنها اعتماد کرده و حتی در مورد اول، همه رجال موجود در سندشان را توثیق کنیم، اما دو جهت دیگر نه تنها خالی از وجه نیست، بلکه بسیار هم محتمل است و این باعث میشود که نتوانیم به همه روایات آنها که از این دسته هستند، اعتماد کرده یا رجال موجود در سند روایاتشان را توثیق کنیم.
۴- روایاتی است که از افراد ضعیف نقل کردهاند، مانند یونس بن ظبیان، معلی بن خنیس و عبدالله بن قاسم بن حارث که طبیعتاً نمیتوان به این روایات اعتماد کرد و احتمالاً اعتماد این بزرگواران یا از باب العهدة علی الراوی بوده یا به جهت وجود قرینهای بوده که معلوم نیست برای ما قابل قبول باشد یا خیر و حکمش را پیش از این عرض کردیم.
۵- روایاتی است که مستقیماً از معصومی که او را ندیدهاند روایت کردهاند، مانند نقل زراره یا محمد بن مسلم از حضرت رسول الله یا از امیر مؤمنان که با توجه به شخصیت فوقالعاده این افراد و اینکه از اصحاب بیواسطه امام بودهاند و نیز مطلب مرحوم کشی، میتوان چنین برداشت کرد که به احتمال بسیار زیاد این مطلب را بیواسطه از امام زمان خود شنیدهاند و به جهت اطمینانی که برایشان حاصل شده، مستقیماً آن را از قول معصوم گذشته نقل کردهاند و این چیزی است که در افرادی مانند مرحوم شیخ صدوق یا شیخ مفید و دیگران مطرح نیست، چرا که این بزرگواران قطعاً از راه حدس یعنی استنباط رجالی یا مانند آن به چنین یقینی رسیدهاند و این از باب رجوع جاهل به عالم میتواند معتبر باشد، اما برای مجتهد در علم رجال، بر مبنای ما محل کلام است.
* جمعبندی نهایی:
فارغ از بحثهای مفصلی که درباره تعداد اصحاب اجماع، وجود دارد، به نظر حقیر این مطلب مربوط به همه این ۲۲ نفر است.
ما در اینجا به اختصار، تنها به چند نکته کاربردی اشاره میکنیم. علاقهمندان به مطالعه بیشتر به کتب مربوط مراجعه کنند.
۱- اگر به کتب رجالی مراجعه شود، مشاهده خواهد شد که همه افراد فوق الذکر، فارغ از مذهب برخی از آنها، مستقلاً توثیق شدهاند و سه عبارت مرحوم کشی که در ابتدای بحث خواندیم نیز توثیق این افراد است.
۲- از این افراد، محمد بن ابیعمیر، صفوان بن یحیی و احمد بن محمد بن ابینصر که به مشایخ ثقات مشهور هستند، جداگانه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. إن شاء الله.
۳- مسندات و مرسلات ایشان را باید به پنج دسته تقسیم کرد که هر کدام حکم جداگانهای دارد که این را پیش از این مفصل عرض کردیم.
و صل الله علی محمد و آل محمد