$
* تفسیر اهدنا الصراط المستقیم و صراط الذین أنعمت علیهم:
۵۸/۱۸ (۲۸۶)- علل الشرائع (ج ۱، ص ۲۶۰): حدثنی عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النیسابوری العطار قال حدثنی أبوالحسن علی بن محمد بن قتیبة النیسابوری قال قال أبومحمد الفضل بن شاذان النیسابوری: «. . . اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، اسْتِرْشاداً لِأدَبِهِ وَ مُعْتَصِماً بِحَبْلِهِ وَ اسْتِزادَةً فی الْمَعْرِفَةِ بِرَبِّهِ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ کِبْریائِهِ. صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ، تَوْکیداً فی السُّؤالِ وَ الرَّغْبَةِ وَ ذکر [ذِکْراً] لِما قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ نِعَمِهِ عَلَی أوْلیائِهِ وَ رَغْبَةً فی مِثْلِ تِلْکَ النِّعَمِ . . .»» . . . عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِp بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضاc مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضاj؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
* ترجمه:
فضل بن شاذان روایت کرد: «. . . «اهدنا الصراط المستقیم، طلب رشد (و هدایت) است برای ادب او و پناه برنده به ریسمان محکم او و طلب فزونی در شناخت نسبت به پروردگارش و عظمت او و کبریایش. صراط الذین انعمت علیهم، تأکیدی است بر درخواست و تمایل و یادآوری نسبت به آنچه از نعمتهایش به اولیایش عطا کرده و (اظهار) تمایل در مانند آن نعمتها . . .»» . . . علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهی و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولشp را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضاc نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را از تو از رضاj حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»
* بررسی سند:
سند این روایت را ذیل حدیث ۹/۹ بررسی کرده و ملاحظه شد، انتساب آن به امامj معتبر است.
پیش از این هم عرض شد که این حدیث را شیخ نیز با اندک تفاوتی در متن، در الفقیه (ح ۹۲۶) و عیون أخبار الرضاj (ج ۲، ص ۱۰۷) روایت کرده است.
* شرح:
– استرشاداَ لادبه، یعنی طلب رشد و هدایت برای تربیت شدن برای الله تعالی.
– در متن الفقیه به جای استرشاداً لادبه، استرشاداً لدینه آمده است که به معنای طلب رشد و هدایت است نسبت به شناخت دین او میشود.
– با توجه به روایت، ضمیر هُم در علیهم به اولیاء الله بر میگردد که الله تعالی آنها را متنعم به نعمتهای خاص خود کرده است.
– با توجه به متن کامل آیه و روایت و با عنایت به اینکه بعضی از نعمتهای الله تعالی شامل همه مخلوقات میشود و تنها بعضی از آنها شامل اولیاء الله است، معلوم میشود که بنده با اظهار این عبارت در آیه مذکور، نباید همه نعمتهای باریتعالی را مد نظر داشته باشد، بلکه آن نعمتهایی را باید در نظر بگیرد که الله تعالی فقط به اولیای خویش داده است و فقط آنها را به آن متنعم نموده که آن، چنگ زدن به ریسمان محکم الهی، شناخت پروردگار و عظمت و کبریای او و روش رفتار نسبت به او است.
– به تصریح امامj بنده با گفتن اهدنا الصراط المستقیم درخواست خود را برای موارد مذکور در روایت بیان کرده و با بیان صراط الذین انعمت علیهم تمایل و رغبت خود را برای نعمتهای خاص الهی که شامل اولیاء الله میشود، اظهار میکند.
* جواز عبور از صراط:
۵۹/۱۹ (…)- معانی الأخبار (ص ۳۶): حدثنا أبیe قال حدثنی سعد بن عبدالله عن إبراهیم بن هاشم عن عبیدالله بن موسی العبسی عن سعد بن طریف عن أبیجَعْفَرٍj قالَ: «قالَ رَسولُ اللهِp: «یا عَلیُ! إذا کانَ یَوْمُ الْقیامَةِ، أقْعُدُ أنا وَ أنْتَ وَ جَبْرَئیلُ عَلَی الصِّراطِ، فَلَمْ یَجُزْ أحَدٌ إلّا مَنْ کانَ مَعَهُ کِتابٌ فیهِ بَراءَةٌ بِوَلایَتِکَ.»»
* ترجمه:
ابوجعفر (امام باقر)j روایت کردند که رسول اللهp فرمودند: «ای علی! به هنگام قیامت، من و تو و جبرئیل بر صراط مینشینیم، پس احدی اجازه ندارد (از آن بگذرد) مگر کسی که نوشتهای با او باشد که رهایی (از آتش) در آن باشد به واسطه ولایت تو.»
* بررسی سند:
این حدیث را شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از ابراهیم بن هاشم از عبیدالله بن موسی العبسی از سعد بن طریف از امام باقرj از حضرت رسول اللهp روایت کرده است که عبیدالله بن موسی به واسطه توثیق شده و سایرین همه از ثقات میباشند، در نتیجه حدیث معتبر است.
* شرح:
– میبینیم که به تصریح نبی مکرم اسلامp، تنها کسانی جواز عبور از صراط و ورود به بهشت را دارند که تابع ولایت امیر مؤمنانj باشند و به این واسطه، از عذاب جهنم رهایی یابند.
– طبیعی است که پذیرش و تبعیت ولایت کسی تنها به اقرار زبانی نیست، بلکه وقتی معنا پیدا میکند که در همه شؤون بروز و ظهور پیدا کند و فرد سعی داشته باشد به این اقرار لسانی، در فکر و عمل پایبند باشد.
– شبیه این معنا در روایت منسوب به پیامبرp که میفرمودند: «قولوا: «لا إله إلا الله» تفلحوا» یعنی: لا اله الا الله بگویید تا رستگار شوید، نیز مطرح است یعنی به صرف اینکه کسی یک بار یا حتی هزاران بار عبارت لاالله الا الله را بگوید، موجب رستگاری وی نمیشود، بلکه لازم است به این عبارت اعتقاد پیدا کرده و سعی کند این اعتقاد را در همه شؤون زندگی خود اعمال کند که یکی از این شؤون، اطاعت فرمان الهی در اطیعوا الله و اطیعوا الرسول است که بارها و بارها در قرآن کریم به آن اشاره شده و از جمله این اطاعتها از فرامین حضرت رسول اللهp، اطاعت از سرپرستی است که ایشان بارها و بارها او را برای بعد از خود معرفی نمودند و متأسفانه جمعی از افرادی که لا اله الا الله را بارها و بارها به زبان رانده بودند، از آن خودداری کرده و در نتیجه از رستگاری بازماندند.
و صلی الله علی محمد و آله