$
جلسات گذشته درباره شرایط راوی که میشود به خبرش اعتماد کرد، صحبت کردیم.
شرط هوشیاری، اسلام، بلوغ و امامی بودن را بررسی کدیم و امشب هم دو شرط آخر را بررسی میکنیم. شرط عدالت و ضبط.
* عدالت:
بعضی نیز ملکه عدالت را شرط اعتماد به راوی دانستهاند که منظور از آن ملکه پرهیز از گناهان است. یعنی فرد تعمد بر انجام گناهان کبیره و اصرار بر گناهان صغیره نداشته باشد.
عدالت در اینجا هم، شبیه عدالت در امام جماعت و مرجعیت و مانند اینها است و با عدالتهایی مانند عدالت امام معصوم فرق دارد. عدالت الله تعالی هم که فقط مخصوص خودش است.
آری! کسی که چنین تقیدی در حفظ شرع نداشته باشد، یعنی تعمداً سراغ گناهان کبیره رود و حتی بر انجام گناهان صغیره اصرار داشته باشد، قاعدتاً بعید نیست که در انتقال خبر هم دقت لازم را نداشته و حتی مطلب را دستکاری کرده یا از خودش بسازد و این احتمال به اندازهای است نمیتوان آن را نادیده گرفت.
خلاصه اینکه به حرف چنین فردی نمیشود اعتماد کرد، مگر خلاف آن اثبات شود.
* ضابط بودن:
ضابط کسی است که خطایش در حفظ و انتقال مطلبی، بسیار کمتر از حفظش باشد. به عبارت دیگر فردی ضابط است که سعی جدی دارد تا مطلب را با دقت دریافت کند و به دقت منتقل نماید و به ظاهر در این تلاش خود، موفق هم است.
این شرط، یکی از مهمترین شروط راوی است، چرا که فردی که در نقل خبر دقت لازم را ندارد، نمیتوان به او اعتماد کرد و از او اخذ حدیث نمود.
البته یک از دوستان میفرمودند که عدالت در دل این شرط هم هست که حرف بیمحلی نیست.
نکتهای اولی که لازم است عرض کنم اینکه ضبط انواعی دارد. گاهی یک فرد واو به واو مطلبی را حفظ میکند و آن را تکرار میکند. مثل طوطی، البته با دو تفاوت. تفاوت اول اینکه دقتش با طوطی قابل مقایسه نیست و کامل است. دوم اینکه بر خلاف طوطی معنای حرف را میفهمد، نه اینکه طوطیوار و بدون درک آن را تکرار کند. این مورد در روایات ما بسیار دیده میشود.
گاهی نیز فرد، مطلب را به دقت میگیرد و میفمد، اما معنا و مفهوم را به دقت منتقل میکند که این مورد هم در روایات ما بسیار دیده میشود.
هر دو اینها ضبط است و عقلا آن را میپذیرند.
نکتهای دیگر اینکه هر چند تنها راه ضابط بودن، نوشتن حدیث نیست، اما بهترین راه ضبط حدیث در گذشتههای دور، همین نگارش آن در همان طبقه اول یا طبقات اول است که بیشتر احادیثی که در چهار یا پنج قرن اول در کتب روایی ما جمع شده، از این دسته است.
اگر احادیث کتبی مانند کتاب من لا یحضره الفقیه، تهذیب الأحکام، الإستبصار را مرور کنیم و المشیخه آنها را نیز مد نظر قرار دهیم، به وضوح دیده میشود که احادیث آن در همان طبقات اول به نگارش در آمده است.
حال اگر کتب الفهرست مرحوم نجاشی و الفهرست شیخ الطائفه را هم نگاه کنید، چنین چیزی کاملا مشهود است و معلوم میشود که این مطلب منحصر به سه کتابی که عرض کردم نیست، بلکه فرهنگ رایج بین محدثین ثقه ما بوده است و این از افتخارات حدیثی ما است و واقعاً مایه مباهات است.
با در نظر گرفتن مجموعه کتبی که عرض کردم و مرور اسناد احادیث الکافی کاملاً واضح میشود که احادیث الکافی نیز همینگونه بودهاند. حقیر بررسی جدی روی اسناد الکافی داشتم و تجمیع و طبقهبندی رجال اسناد الکافی و یک پژوهش شبهه ریاضی، این مسأله کاملاً مشهود است. با عبارت دیگر هر چند وجود نگارش در طبقات اولیه در الکافی، مانند سایر کتب اربعه، به صراحت بیان نشده است و به سادگی مشهود نیست، اما با مختصری تلاش و جهد به راحتی قابل ملاحظه است.
حتی بسیاری از احادیث مسند موجود در سایر کتب حدیثی دوره متقدمین حدیثی، از همین دسته هستند. یعنی در طبقات اولیه نوشته شدهاند و این نوشتهها به املا یا قرائت یا قرائت همراه با اجازه و مانند اینها به دورههای بعدی منتقل شده است که املا یا استنساخ، مرحله ضبط نوشتاری است و قرائت محکمکاری آن و اجازه داشتن، تأیید و امضای محکمتر آن. چیزی که نه در گزارشهای تاریخی، چه اسلام و چه غیر اسلام دیده میشود و نه در فرهنگ و رسوم ادیان و ملتهای دیگر. واقعا اینها نشانه دقت و حساسیت محدثین ثقه ما است.
البته چنین ادعایی را درباره اخبار مرسل نمیتوان داشت، یعنی شرطضبط در آنها تمام نیست. همینطور مسندات ضعفا. چرا که اگر فرد ضعیفی احادیثی نوشته باشد، این نوشتن دلیل ضبطنیست، چرا که خود او، در تعریف ضابط نمیگنجد.
* جمعبندی نهایی بحث:
در مجموع آنچه یک راوی باید داشته باشد تا بتوان به خبر او اعتماد کرد، چهار شرط است.
۱- عقل یا همان هوشیاری به هنگام دریافت و انتقال خبر.
۲- ممیز بودن.
۳- عدالت یا همان پرهیز از گناهان کبیره و عدم اصرار به گناهان صغیره
۴- ضابط بودن
که عموم ثقات شیعه همه شروطی را که عرض کردم، دارا میباشند. تأکید میکنم عموم ثقات شیعه و نه عموم روات شیعه.
در فرهنگ رجالی شیعه، الفاظی مانند ثقه ثقه، ثقه عین، ثقه، صالح الروایه، صحیح الحدیث و مانند اینها، هر چند مراتب مختلفی دارند، اما همه به معنای ضابط بودن فرد مورد نظر است.
خلاصه آنچه به نظر ما شرط است، اطمینان به صدور کلام از جانب معصومj است و شروط عرض شده، طرق متعارف وصول به این مطلب است و ممکن است در بعضی موارد شروط دیگری هم لازم باشد یا گاهی با کمبود یکی از این شروط هم اطمینان حاصل شود که در عمل به ندرت پیش میآید.
در پایان این بحث لازم است عرض کنم که تعداد معدودی از گذشتگان شرایطی مانند مرد بودن، بنده نبودن، کور نبودن و غیر اینها را جزء شرایط راوی مطرح کردهاند که کمتر کسی به آنها پرداخته و واقعا لزومی ندارد ما هم بحث را طولانی کنیم و به آنها بپردازیم.
إن شاء الله جلسه آینده فایده بعدی را شروع میکنیم که اخیراً شبهه آنرا زیاد شنیدهام. اینکه آیا میشود برای حدیثی سند معتبر جل کرد و به خورد محدث رجالی داد یا خیر؟! که بماند برای جلسه آینده.
و صلی الله علی محمد و آله