$
* آیات:
ادامه بحث را با آیاتی از قرآن ادامه میدهیم که در لزوم رجولیت در مرجع تقلید، به آن استناد کردهاند.
بعد سراغ روایات میرویم و در نهایت، سایر ادله را بررسی میکنیم تا ببینیم به چه جمعبندی میرسیم.
بعدش هم طبق معمول سراغ دلایل موافقان این حکم میرویم، یعنی آنهایی که میگویند مرد و زن بودن و جنسیت مرجع تقلید مهم نیست.
اما آیات؛
تا آنجا که بنده سراغ دارم، موافقان لزوم رجولیت در مرجه تقلید به سه آیه استناد کردهاند.
۱- آیه ۳۴ از سوره مبارکه نساء.
۲- آیه ۲۲۸ از سوره مبارکه بقرة.
۳- آیه ۳۳ از سوره مبارکه احزاب.
که یک به یک به بررسی آنها خواهیم پرداخت و طبق قاعده خودمان، ابتدا خود آیه را بررسی خواهیم کرد، تا ببینیم چه چیزی از آن معلوم میشود و بعد هم به روایات تفسیری آن آیه میپردازیم تا ببینیم روایات معتبر چه میگویند. آیا برداشت ما از آیه را تأیید میکنند یا خیر؟ آیا اصلاح میکنند؟ آیا شرحی، توضیحی، تقییدی، توسیعی، چیزی بر آن میزنند یا خیر؟
اما آیه اول؛
* آیه اول: آیه ۲۳ سوره نساء
برخی به عبارت اول آیه ۳۴ از سوره مبارکه نساء استدلال کردهاند که الله عز و جل میفرماید: «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ».
کسانی که به این دلیل استناد میکنند، اصل حرفشان این است که الله تعالی در این آیه، مردان را قیم زنان دانسته و مقتضای قیم بودن مرد بر زن آن است که در باب تقلید، نباید به زن رجوع کرد، چرا که در صورت مراجعه به مرجع تقلید زن، این زن یا زنان قیم افرادی به حساب میآیند که به آنها رجوع کرده یا به عبارتی مقلد آنها هستند و این خلاف فرمایش قرآن است.
در رابطه با این استدلال، توجه بزرگواران را به چند نکته جلب میکنم.
۱- اگر چنین باشد که ایشان میفرمایند، طبق این آیه، فقط تقلید مردان از زنان اشکال پیدا میکند و رجوع بانوان به بانوی مجتهده اشکالی پیدا نمیکند، مگر به دلیلی دیگر آنها هم ممنوع شوند.
ایشان در جواب این نکته فرمودهاند که مسأله عدم جواز تقلید زن از زن به واسطه اجماع مرکب باطل میشود که پیش از این عرض شد، اجماع به طور مطلق حجیتی ندارد. در ضمن خواهیم گفت که از خود این آیه نیز مطلب مورد نظر ایشان استخراج نمیشود که به بیان آن خواهیم پرداخت.
۲- «قوّام» مبالغه «قائم» است و از جهت لغت یعنی «القائم بالشؤون». یعنی کسی که وظیفه دارد به امور زندگی کسی رسیدگی کند. شاهد مثال ما اینکه اگر به کتب تاریخی و تراجم، از گذشتههای دور تا کنون مراجعه کنید، میبینید که در زبان عربی، به خادمان مشاهد مشرفه، منظورم حرمهای مطهر ائمه و امامزادهها و … است، «قوامون» میگفتند که جمع سالم «قوام» است، یعنی کسانی که عهدهدار سرپرستی و انجام امور مربوط به این مشاهد مشرفه میباشند. به عبارت دیگر قوامیت فقط بیانگر خدمتگزاری و سرپرستی به این معنا است. در همین زبان فارسی خودمان، به قوامون حرم امام رضاj، خادم میگوییم، اینها ولی نعمت و رییس نیستند، اینها کسانی هستند که وظیفه پیدا کردهاند به امور حرم رسیدگی کنند و خدمتگذار زتئران باشند، نَه رییس باشند و ریاست کنند، حالا اگر خلافش را انجام میدهند، بحث دیگری است.
۳- با توجه به مطالب بیانشده، اگر بخواهیم بنا بر ظاهر این عبارت قرآنی حکم کنیم، آیه فقط بیانگر وظیفه مرد در قبال زن است و اینکه بر عهده او است، نیازها و مایحتاج زن را تأمین کند و در این زمینه خدمتگزار او باشد.
۴- اگر مروری داشته باشیم به ادامه آیه، نَه تنها میبینیم که ادامه این عبارت کوتاه که به آن استناد کردهاند، مؤید همین برداشت است که چیزهای دیگری هم معلوم میشود. الله تعالی میفرماید: «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أنْفَقوا مِنْ أمْوالِهِمْ فالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللهُ وَ اللاَّتی تَخافونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهْجُروهُنَّ فی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبوهُنَّ فَإنْ أطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إنَّ اللهَ کانَ عَلیًّا کَبیراً». یعنی: مردان قوّام بر زنان هستند، به واسطه آنچه فضیلت داده الله بعض آنها را بر بعض (دیگر) و به آنچه نفقه دادند از اموالشان، پس صالحان (از زنان)، (همانا) اطاعتکنندگانِ محافظتکننده بر پنهان به آنچه حفظ کرده الله (هستند) و آنهایی که پروا دارند نافرمانیشان را، پس موعظه کنید آنها را و دوری نمایید آنها را در خوابگاهها و تنبیه کنید آنها را، پس اگر اطاعت نمودند شما را، پس نجویید بر آنها راهی (بد)، به یقین الله باشد بسیار بلندمرتبه بزرگ.
میبینیم که آیه در بیان وظیفه زن و شوهر و مانند اینها مقابل هم است و جمله «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ» هر چند ظاهر خبری دارد، ولی معنایش انشایی است، یعنی مردان وظیفه دارند سرپرستی همسران خود را تقبل کرده و از اموالشان به ایشان انفاق کنند و اگر چنین نکردند، از وظیفه شرعی خود کوتاهی کردهاند و همسرانشان هم در مقابل چه وظایفی دارند. پس حتی رجال و نسائی که در این آیه هست و موضوع قوامیت مرد بر زن، اصلاً در بیان قوامیت همه مردان بر همه زنان یا حتی جنس مرد بر جنس زن نیست، بلکه فقط در بیان قوامیت شوهر بر همسرش است. پس وارد کردن این آیه در ما نحن فیه، به چند دلیل بیمعنا شد.
۵- این نکته خارج از بحث را هم گذرا عرض کنم موضوع قوامیت مرد بر زن، در غالب موارد برقرار است، اما مواردی هم هست که به حسب همین آیه و سایر شواهد قرآنی و روایی و البته عقلی، ممکن است زن بر شوهرش قوامیت پیدا کند که چون هم مفصل است و هم خارج از بحث فعلی، آن را به بعدا موکول میکنیم. سایر مطالب آیه هم بماند برای بعد.
۶- تذکر این نکته مهم و ضروری است حتی اگر قوامیت در این آیه را به معنای مورد نظر این آقایان در نظر بگیریم که دیدیم قطعاً چنین نیست، در تقلید که از باب رجوع جاهل به عالم است، رجوع مردان به زنان، قوامیتی برای زنان نسبت به مردان ایجاد نمیکند. آری! اگر صحبت بر سر ولایت فقیه و حکومت به معنای متعارف آن بود، شاید قیمومیت از آن برداشت میشد، اما در باب اجتهاد و تقلید خیر.
بحث ما درباره ظاهر آیه تمام، فقط میماند روایات تفسیری که لازم است بررسی کنیم که بماند برای جلسه بعد.
و صلی الله علی محمد و آله