$
* آیه سوم: آیه ۳۳ سوره احزاب:
آیه دیگر که برخی به آن استناد کردهاند، عبارات اول آیه ۳۳ از سوره مبارکه احزاب است که خداوند میفرماید: «وَ قَرْنَ فی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الْأولی».
این افراد میگویند که خداوند متعال به زنان دستور داده است که در خانههایتان بمانید و مانند روزگار جاهلیت اولی، زینتهای خود را آشکار نکنید. حال اگر زنی بخواهد مورد رجوع مردان برای امر تقلید قرار بگیرد، با این آیه شریفه منافات دارد.
درباره این آیه و استناد به آن در ما نحن فیه، توجه به چند نکته مهم است.
۱- ابتدا این آیه را با آیه قبل و بعد آن مرور میکنیم. الله تعالی میفرماید: «یا نِساءَ النَّبیِّ لَسْتُنَّ کَأحَدٍ مِنَ النِّساءِ إنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْروفاً. وَ قَرْنَ فی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الْأولی وَ أقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أطِعْنَ اللهَ وَ رَسولَهُ إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً. وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلی فی بُیوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللهِ وَ الْحِکْمَةِ إنَّ اللهَ کانَ لَطیفاً خَبیراً». یعنی: ای زنان نبی، نیستید مانند احدی از زنان، (البته) اگر تقوا پیشه کنید، پس نرمی نکنید در گفتار چرا که طمع میکند کسی که در قلبش بیماری است و سخن بگویید، سخن شایسته و قرین شوید در خانههاتان و خودنمایی نکنید مانند خودنمایی جاهلیت اولی و به پا دارید نماز را و بپردازید زکات را و اطاعت کنید الله و رسولش را. این است و جز این نیست که اراده میکند الله تا ببرد از شما رجس را، اهل البیت و ظاهر گرداند شما را طاهر کردنی و یاد آرید آنچه تلاوت میشود در خانههای شما از آیات الله و حکمت، که به یقین الله همیشه لطفکننده کاملاً با خبر است.
۲- بحث درباره این آیات و آیات قبل و بعد آن بسیار است، از جمله بحث زکات دادن همسران نبی و نیز ضمیرهای مؤنث که به یکباره در قسمت دوم آیه مورد نظر به ضمیر مذکر تبدیل میشود و پس از پایان عبارات، مجددا به ضمیر مؤنث بر میگردد.
معنای «إنما» هم خیلی مهم است و بسیار پر کاربرد که آیا صرفاً و همواره معنای حصر میدهد، یعنی این است و جز این نیست؟ یا معانی دیگری هم دارد. این مسأله هم در تفسیر و عقاید کاربرد زیادی دارد و هم در فقه و کلام و غیر اینها. اما با توجه به بحث فعلی، ما تمرکزمان را روی همین عبارات مورد بحث قرار میدهیم.
۳- کاملا واضح است که مخاطب اصلی این دستورات، همسران نبی مکرم اسلام هستند، البته به قرائن خارجیه معلوم میشود که سایر زنان هم شامل این دستورات میشوند و ما روی اصل این قضیه حرفی نداریم.
۴- اما واضح است که منظور قرآن خانهنشینی زنان به معنای لغوی آن نیست، کما اینکه همسران پیامبر، چه آنها که شیعه نظر منفی نسبت به آنها دارد و چه آنها که مانند امسلمه مورد نظر مثبت شیعه هستند، خانهنشین به معنای لغوی آن نبودند. حتی حضرت صدیقه کبری که دختر ایشان بودند، در جامعه رفت و آمد داشتند. ایشان بعضی از مردان را به چهره میشناختند و بعضی مردان هم ایشان را به چهره میشناختند. مردانی از ایشان مطلب میآموختند که بعضی از این مطالب در کتب حدیثی ما موجود است و خلاصه مراودات اجتماعی با غیر محارم خود، البته طبیعتا با حفظ موازین شرعی داشتهاند. پس اگر منظور الله تعالی در این آیه، عدم خروج زنان از خانه به معنای لغوی آن باشد، نعوذ بالله یکی از کسانی که با دستور صریح الله عز و جل مخالفت کرده است، حضرت صدیقه کبری بودهاند. خصوصا اینکه آنچه از گزارشهای روایی و تاریخی بر میآید، این نبوده است که این مراودات اجتماعی صرفاً در موارد ضرورت یا اضطرار بوده است. بله آنچه مورد نظر الله تعالی است، عدم تبرج جاهلی یا همان خودنمایی جاهلی است. پس حتی نمیتوان گفت هر نوع تبرج و خودنمایی هم اشکال دارد، بلکه آنچه اشکال دارد، تبرج جاهلی است. مثالی میخواهم عرض کنم خیلی واضح است و به همین جهت هم این مثال خاص را عرض میکنم. فرض کنید بانویی در مسألهای علمی یا غیر آن به مرتبه عالی میرسد و در محافل علمی، اجتماعی و مانند اینها، حتی تلویزیون که با میلیونها بیننده، شرایط اعلای تبرج را فراهم میکند، دعوت و مورد قدردانی قرار میگیرد و او هم با حفظ موازین شرعی در آنها شرکت میکند. اینجا همه ویژگیهای تبرج هست، اما تبرج جاهلی نیست. خود آیه هم به وضوع میگوید که تبرج نکنید، البته از نوع تبرج جاهلی، پس هر تبرجی ممنوع نیست. معنی قرین خانه شدن هم قاعدتاً از باب اصطلاحی است و نه لغوی. پس آنچه مورد نظر آیه است، عفت و پاکدامنی است و نه خانهنشینی به معنای لغوی آن.
۵- پیش از این هم اشاره کردم که با مرور تاریخ و حتی بعضی روایات میبینیم که زنان صالح و بزرگواری مانند حضرت خدیجه، فاطمه زهرا، زینب کبری، فاطمه بنت حسن، فاطمه معصومه و ام فروه که بسیار مورد احترام و تأیید معصوم بودهاند، قاعدتاً با حفظ موازین شرعی در جامعه حضور داشتند و بعضاً حتی بعضی مردان از ایشان استماع حدیث نیز کردهاند و این خود دلیلی بر آن است که هدف مورد نظر آیه شریفه، حفظ عفت و پاکدامنی و موازین شرعی است، نَه زندانی شدن زنان در خانهها و به همین جهت است که هیچ فقیهی فی نفسه، خروج بانوان از خانه و شرکت در امور جامعه را حرام ندانسته است، مگر در صورتی که موجب خلاف شرع باشد.
۶- میدانیم که بسیاری از فقها، خروج همسر از منزل را منوط به اجازه شوهر میدانند که بحث مستقلی است و نظر بنده را در اینباره میدانید، فعلاً هم نمیخواهیم وارد آن شویم و فقط به همین مقدار که به بحث مربوط میشود، اشاره میکنم که ممکن است کسی بگوید این حکم، مانع رجوع به بانوی مجتهده است. در این جا دو حالت وجود دارد.
اول اینکه، با توجه به اینکه خود این بانو مجتهد شده است، شاید نظر فقهیش بر این باشد که خروج از منزل نیاز به اذن شوهر ندارد، خب! اینجا نظر سایر فقها مهم نیست که بخواهد مانع شرعی باشد، مگر قرار باشد پای زور وسط کشیده شود.
حالت دوم این است که خود این بانوع مجتهده، خروج از منزل را منوط به اذن شوهر بداند که اگر شوهرش این اجازه داد، باز مانعی وجود ندارد. بله اگر انواع خاصی از اذن را قائل بود و شوهرش هم اجازه نداد و چند اما و اگر دیگر، بعید نیست کار دشوار شود.
۷- در تکمیل مطالب قبل، اینکه چه کسی گفته که اگر مردان بخواهند در پرسش مسائل فقهی خود، به زنان رجوع کنند، موجب آشکار شدن مواضع زینت آنها شده، یا مخالف عفت و پاکدامنی و مانند اینها است و هیچ راه چارهای هم ندارد؟! آری! زنانی که شرایط مرجعیت را دارند، با الگو قرار دادن زنان اسوه در اسلام میتوانند با حفظ موازین شرعی، خصوصاً در زمان ما که فنآوریهای مختلف به کمک انسان آمده است، سؤالات شرعی افراد را پاسخگو باشند و به سایر امور هم مرجعیت رسیدگی کنند. کما این که شنیدهایم خانم سیده نصرتبیگم امین که به بانو امین مشهور بودند، نزد اعاظمی از رجال درس خواند و اعاظمی هم نزد ایشان شاگردی کردند.
بد نیست، مروری اجمالی به زندگی ایشان داشته باشیم. نوشتهاند که ایشان در سال ۱۲۶۵ شمسی، یعنی ۱۳۵ سال قبل، در دهه آخر عهد ناصری، در اصفهان متولد شدند و در جامعه مردسالار آن زمان، با اینکه در سن ۱۵ سالگی ازدواج کردند، قاعدتا در کنار همسرداری، تربیت فرزندان و سایر اموری که معمولا بانوان به آن مشغول بودند و هستند، مراتب علمی را طی کرده و حتی به درجه اجتهاد رسیدند. ایشان در سالهای اول بعد از انقلاب فوت شدند.
نوشتهاند که نزد بزرگان اصفهان مانند سیدابوالقاسم دهکردی، میرزا علیاصغر شریف، میرزا علی شیرازی، ابوالقاسم زفرهای، حسین نظامالدین کچویی، سید علی نجفآبادی و لطفیان سرگزی شاگردی کرده و از اعاظمی مانند آیتالله عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، محمدکاظم شیرازی، مرتضی نجفی مظاهری اصفهانی، محمدرضا نجفی اصفهانی و سید ابراهیم حسینی شیرازی اصطهبانی اجازه اجتهاد گرفت که قاعدتا اینها ندیده و نسنجیده اجازه اجتهاد به کسی نمیدادند.
نوشتهاند افرادی مانند علامه امینی، آیتالله حاج آقا رحیم ارباب، آیتالله مرعشی نجفی، علامه طباطبایی و جمعی دیگر از رجال با ایشان متعدداً ملاقات داشتهاند که از کم و کیف آن خبری ندارم. در مصاحبهای از بانو علویه همایونی که همین چند سال قبل فوت شدند و از مجتهدین و شاگردان مبرز بانو امین بودند، خواندم که مرحوم آیتالله مرعشی نجفی در دوران جوانی از ایشان اجازه حدیث داشتهاند که این اجازه حدیث بعید است ندیده و شخصاً نسنجیده به ایشان داده شده باشد. باز در همین مصاحبه خواندم که آیتالله نوری همدانی بعد از جلسه مباحثه علمی که با ایشان داشتهاند، از معلومات و کمالات ایشان تعریف کردهاند.
۵٫ نکته آخر هم اینکه چه در گذشتهها و چه در حال، مگر چند نفر از مقلدین، حضوری به مراجع خودشان مراجعه میکردند، یا به ای نحو کان، مراودات مستقیم داشتند. الآن هم که با وجود رسالههای عملیه، اینترنت، سایتها و شبکههای اجتماعی و ابزار مدرن امروزی، این مراجعه و مراوده مستقیم به حد اقل رسیده است.
۶٫ اتفاقاً مراجعه زنان به بانوی مجتهده، چه بسا برای خودشان راحتتر و برای عدم گرفتاری به تبرج جاهلی مناسبتر باشد، تا بخواهند به مجتهد مرد یا مبلغین مرد مراجعه کنند و خصوصا بعضی از احکام مبتلابه بانوان را بپرسند.
جمعبندی اینکه اگر ما باشیم و این آیه، نمیتوان دلیلی برای ممنوعیت تقلید و مراجعه به آرای فقهی بانوی مجتهده باشد.
اما روایات ذیل این آیه؛
بر خلاف قسمت دوم آیه که به آیه تطهیر معروف است و شاید صد روایت ذیل آن باشد، این قسمت چندان در روایات ما نیامده است. من فقط سه مورد سراغ دارم که هر سه مورد را روایت و بررسی میکنیم که بماند برای جلسه آینده.
و صلی الله علی محمد و آله