$
* آیا بیان ترحم و ترضی اجلای محدثین برای راوی، نشانه مدح او است؟
یکی دیگر از مسائلی که در توثیقات عام مطرح میشود آن است که اگر کسی از اجلای محدثین درباره یک راوی، بیانی دال بر ترحم یا ترضی داشت، برای او مدح محسوب میشود یا خیر؟ عدهای این قاعده را پذیرفتهاند و عدهای نیز نپذیرفتهاند.
عمده دلیل مخالفین این نظریه سه چیز است:
۱- معصومینb، گاهی برای افراد فاسق نیز به جهاتی طلب رحمت کردهاند.
۲- میبینیم که در دوره و زمانه ما نیز افراد هنگامی که از کسانی که اصلاً قبول نداشته و حتی آنها را افرادی ظالم و بعضاً فاسق میدانند، نام میبرند و از روی عادت یا به دلیلی دیگر، به زبان طلب رحمت میکنند.
۳- ممکن است که این ترحم و ترضیها از جانب کاتبان نسخ بوده باشد.
موافقین این نظریه در پاسخ میگویند که:
۱- طلب رحمت از جانب مؤمنین برای فاسق قبیح است و اگر چنین اتفاقی افتاده است، قاعدتاً به مصلحتی بوده، مانند آنکه احتمال طلب رحمت معصومینb برای افراد فاسق از روی تقیه بوده و این احتمالی است بسیار قریب، اما در زمان روات ما خصوصاً مرحوم شیخ صدوق و شیخ الطائفه و اجلای بعد از ایشان، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، دلیل بر این اقدام بسیار کمتر و بلکه بعید به نظر میرسد.
۲- آنچه امروزه انجام میشود، دلیل بر آن نیست که در گذشتهها هم انجام میشده، خصوصاً آنکه این موضوع در زمان ما به صورت عادت درآمده و کثیری از افراد بدون منظور آن را به کار میبرند. خلاصه اینکه قهقرایی عمل کردن، هیچگاه معتبر و درست نیست، چه در استصحاب، چعه در سیره متشرعه یا موردی دیگر.
در ضمن اگر به اسناد روایات مراجعه و نوع کاربرد این موارد را در بین روات ملاحظه کنیم، کاملاً واضح است که ایشان با دقت از عبارات ترحم و ترضی استفاده کردهاند و این مطلب از روی عادت یا بیدقتی نبوده است بلکه برای هر کدام از افراد، تابع الگویی خاص است.
علاوه بر آن، اینکه در کلام بعضی از افراد به وضوح معلوم است که منظورشان از ترحم و ترضی برای فرد مورد نظر، تمجید او بوده است.
۳- البته احتمال اضافه شدن توسط کاتبان نسخ به طور کلی منتفی نیست، اما تا زمانی که محرز نشود نمیتوان آن را مبنا قرار داد که بسیاری از این وارد با مقابله نسخ مختلف قابل کشف است.
در ضمن همان الگویی که قبلا عرض کردم به گونهای است که کاملا بعید است، توسط یک یا چند نسخهنویس معمولی انجام شده باشد.
لازم به ذکر است تا آنجا که حقیر برخورد داشتهام، در مجموع کتب اربعه و کتب شیخ صدوق و شیخ طوسی، برای بیش از ۸۰ نفر، از عبارات ترحم و ترضی استفاده شده است که کثیری از این افراد ممدوح و جمعی نیز مجهول یا مهمل هستند و حقیر کسی را که مذموم باشد، ندیدهام.
از جمله موافقین این قاعده، مرحوم استاد کل، وحید البهبهانی در فوائد الرجالیة (ص ۵۳) است.
* جمعبندی نهایی:
هر چند ایراد مخالفین این قاعده به طور کلی منتفی نیست، اما تا زمانی که خلاف مطلب ثابت نشده باشد، ترحم و ترضی اجلا و ثقات، نشانه مدح افراد مهمل و مجهول در سند روایات است. وضعیت معلومین نیز که مشخص است.
* آیا از مشایخ قمیون بودن یا نقل قمیون از کسی نشانه مدح است؟
جمعی بر این اعتقادند که اگر کسی از مشایخ قمیون بود یا محدثین قمی از او اخذ روایت میکردند، این نشانه وثاقت فرد است.
دلیل عمده این دسته از بزرگان، حساسیت محدثین قمی در استماع و نقل حدیث بوده که گاه منجر به اخراج برخی از بزرگان از قم و گاه موجب تقبیح یکی از ثقات میشد که پیش از این بارها عرض شد.
البته لازم است عرض شود که ما در بین محدثین قمی داشتهایم کسانی که به نقل از ضعفا شهرت داشتهاند، مانند احمد بن محمد البرقی که ماجرای او مشهور است و این خود نشان از حساسیت کثیری از قمیون در نقل از ثقه است و همین حساسیت بعث شده این افراد کم دقت در طول تاریخ قابل شناسایی شدهاند.
از جمله موافقین این قاعده مرحوم استاد کل، وحید البهبهانی در فوائد الرجالیة (ص ۴۹) است.
* جمعبندی نهایی:
با توجه به حساسیت ذکر شده و معدود بودن افرادی مانند احمد البرقی، شیخ قمیون و وجیه در میان ایشان بودن، نشانه توثیق هست، اما نقل قمیون از یک نفر تا زمانی مدح او محسوب میشود که خلاف آن ثابت نشود، تازه مشروط بر آنکه آن محدث قمی به نقل از ضعفا مشهور باشند.
و صلی الله علی محمد و آله