$
آنچه تا اینجای بحث عرض کردم علومی بود که در همه ابواب فقهی یا معظمی از آنها مطرح و ادعا میشد که اجتهاد متوقف بر آنها است که بخش معظمش را هم با نکاتی قبول کردیم، اما نکته در اینجا است که اجتهاد در فقه، به علو دیگری هم نیاز دارد که البته اینها در همه ابواب فقهی مورد نیاز نیستند.
مثلا آگاهی از یک سری علوم زیستی و پزشکی، نجوم و هیأت، جغرافیا، فیزیک، شیمی، کسب و کار، بیمه، بانکداری، ریاضیات، موسیقی، روانشناسی، کلام و غیر اینها که چند مورد اینها را با مثالهایی مرور میکنیم، اما فراموش نکنیم که این علوم منحصر به این موار نیست و ممکن است بسیار بیشتر باشد.
– علوم زیستی و پزشکی: از بسیاری از احکامی که در گذشته مطرح میشده، مانند سن تکلیف در دختران و پسران، احکام ویژه بانوان، مانند دماء ثلاثه بگیرید تا احکامی که اخیرا مطرح میشود ، مانند لقاح مصنوعی، رحم اجارهای و غیر اینها، فقیهی را که میخواهد درباره اینها اظهار نظر فقهی کند، ملزم میکند که اطلاعات تخصصی از این امور به دست آورد. البته لازم نیست خودش تخصص در این این امور شود که البته اگر باشد، فضیلتی است، اما لازم است از طرق معتبر به اطلاعات کاملا تخصصی دست پیدا کند.
تأکید میکنم طرق معتبر و اطلاعات تخصصی. طبیعتا طرق معتبر مراجعه به ویکیپدیا یا سایتها و بلاگهای غیر معتبر یا کتابهایی که اعتبار علمی ندارند یا حتی پزشکانی که متخصص در موضوع مورد نظر نیستند، نیست، بلکه باید به منابع تخصصی معتبر مراجعه کرد.
خاطرم هست اخیرا در جلسه خارج فقه یکی از فقها، مسألهای فقهی مطرح شد و بعد این بزرگوار فرمودند که علامه حلی در فلان کتابشان گفتهاند که بین معده زن و رحم او کانالهایی هست که چنین و چنان میشود و از آنجایی که حقیر پیش ز آن مقصل روی این موضوع پیگیری کرده بودم، تصمیم گرفتم، مطالبم را جلسه بعد منظم کنم و مطالبی را به دوستان عرض کنم. جلسه بعد، دیدم یکی از حاضران در جلسه اشکال کرد که این موضوع درست نیست و چنین کانالهایی بین معده و رحم زن وجود ندارد. بنده ابتدا خیلی خوشحال شدم، اما دیدم که این دوست عزیز، گفت فلان آیتالله که از مراجع فقید هم بودند، منکر چنین چیزی شدهاند. استاد فقه هم فرمودند که خوب اختلاف نظر بین آقایان است و خلاصه بلوایی شد و جلسه از حالت متعارف خود خارج شد. بنده هم که این ماجرا را دیدم، از ورود به بحث صرفنظر کردم، اما دوستان در این موضوع اصلا نظر علامه حلی یا آن مرجع بزرگوار ما مبنا نیست که بخواهد به اختلاف بین فقها و غیر آن تلقی شود. این یک مسأله تخصصی در علوم زیستی است و باید به متخصص آن در این علوم مراجعه کرد. متأسفانه اینگونه مسائل را زیاد دیدهایم و شنیدهایم.
– نجوم و هیأت: مباحث مربوط به هیأت و نجوم هم در بعضی مسائل فقهی مهم است. مثلا در مسائل مربوط به استحلال که خصوصا درباره شروع و پایان ماه مبارک رمضان یا ایام حج اهمیت ویژهای دارد، یا اوقات نماز و غیر اینها کاربرد دارد. متأسفانه گاهی از اوقات ما از امور مربوط به اینها اطلاع درستی نداریم و خودمان هم نمیدانیم چه داریم میگوییم. در این امور هم باید به جدیدترین اطلاعات علمی مراجعه کرد و نه کتاب فلان آقا و فلان آقا که سالها از دوره آنها میگذرد و تازه بعضی از خود آنها هم اطلاعاتشان به روز نبوده است.
– جغرافیا: اطلاعات دقیق از علوم جغرافیایی در کنار هیأت، یکی از مواردی است که در بعضی از مسائل فقهی اهمیت ویژهای دارد. بحث قبله، اوقات نماز، همان استحلالی که پیش از این صحت و شد و بسیاری دیگر از مسائل نیازمند اینگونه علوم است.
مثلا خاطرم هست بعضی از آقایان در مورد نماز قطبین فرموده بودند که این افراد باید به یکی از مناطق معتدل عمل کنند و پای نصف النهار را هم وسط کشیده بودند. برای بنده و دوستان سؤال بود که منطقه معتدل یعنی چه، تا چه درجه انحرافی از خط استوا، از نظر آقایان منطقه معتدل به حساب میآید، بعد دیدیم که آقایان تا حدود ایران و عراق و سوریه و لبنان و ترکیه در آسیا و انگلیس در اروپا را مناطق معتدل میدانند. اختلاف اوقات شرعی در این قسمتها دهها دقیقه است و در پیگیریها معلوم شد که اشکال از عدم درک درست از اینگونه مباحث است.
و صلی الله علی محمد و آل محمد