$
جلسه گذشته اولین روایت از آخرین دسته روایات مربوط به بحث اعلمی را بررسی کردیم و دیدیم که برای استناد در ما نحن فیه به کار نمیآید.
امروز با توجه به کمبود وقت، روایت دوم را بررسی میکنیم و روایت آخر را هم میگذاریم برای جلسه آینده. إن شاء الله.
* مجموعه روایت دوم: دعوت به خویش با وجود اعلم
یکی دیگر از روایاتی که در باب اعلمیت به آن استناد شده است، روایتی است که در تفسیر منسوب به امام عسکریj (ص ۳۸۳)، فقه الرضاj (ص ۳۸۳)، تحف العقول (ص ۳۷۵) و الإختصاص (ص ۲۵۱) و بعضی کتب دیگر آمده است.
عبارت کلیدی این روایات یعنی عبارت «مَنْ دَعا النّاسَ إلَی نَفْسِهِ وَ فیهِمْ مَنْ هُوَ أعْلَمُ مِنْهُ …» در هر چهارتای اینها آمده است. فقط در سه منبع اول آمده است که «مَنْ دَعا النّاسَ إلَی نَفْسِهِ وَ فیهِمْ مَنْ هُوَ أعْلَمُ مِنْهُ، فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضالٌّ» و در روایت الإختصاص که مفصلتر است، آمده است «مَنْ دَعا النّاسَ إلَی نَفْسِهِ وَ فیهِمْ مَنْ هُوَ أعْلَمُ مِنْهُ، لَمْ یَنْظُرِ اللهُ إلَیْهِ یَوْمَ الْقیامَة».
سه روایت اول، قبل و بعدی ندارد، اما همانگونه که عرض کردم روایات الإختصاص مفصلتر است، لذا حدیث الأختصاص را روایت میکنم و بررسی میکنیم تا نوبت به دو منبع اول برسد.
۷۴/۲- الإختصاص (ص ۲۵۱): وَ قالَ رَسولُ اللهِp: «مَنْ تَعَلَّمَ عِلْماً لِیُماریَ بِهِ السُّفَهاءَ، أوْ لِیُباهیَ بِهِ الْعُلَماءَ، أوْ یَصْرِفَ بِهِ النّاسَ إلَی نَفْسِهِ، یَقولُ: «أنا رَئیسُکُمْ»، فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ. إنَّ الرِّئاسَةَ لا تَصْلُحُ إلّا لِأهْلِها. فَمَنْ دَعا النّاسَ إلَی نَفْسِهِ وَ فیهِمْ مَنْ هُوَ أعْلَمُ مِنْهُ، لَمْ یَنْظُرِ اللهُ إلَیْهِ یَوْمَ الْقیامَة.»
* ترجمه: و رسول اللهp فرمودند: «هر که دانشی بیاموزد تا با کمخردان مجادله کند، یا بر علما فخر فروشد، یا متمایل سازد مردم را به سوی خود، (و) میگوید: «من رئیس شما هستم»، پس جایگاهش در آتش باد. همانا ریاست شایسته نیست مگر برای اهلش. پس کسی که دعوت میکند مردم را به سوی خود، در حالی که در آنها کسی اعلم از او هست، نظر نمیکند الله به سوی، زمان قیامت.»
* بررسی سند: در رابطه با سند این حدیث، چند نکته عرض کنم تا به متن آن برسیم.
اگر دقت شود، روایت الإختصاص، دوقسمت دارد، قسمت اول «مَنْ تَعَلَّمَ عِلْماً لِیُماریَ بِهِ السُّفَهاءَ أوْ لِیُباهیَ بِهِ الْعُلَماءَ أوْ یَصْرِفَ بِهِ النّاسَ إلَی نَفْسِهِ یَقولُ أنا رَئیسُکُمْ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ» است و قسمت دوم «إنَّ الرِّئاسَةَ لا تَصْلُحُ إلّا لِأهْلِها فَمَنْ دَعا النّاسَ إلَی نَفْسِهِ وَ فیهِمْ مَنْ هُوَ أعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَنْظُرِ اللهُ إلَیْهِ یَوْمَ الْقیامَة» است که این قسمت دوم، مربوط به بحث ما است، لذا ابتدا چند نکته سندی درباره قسمت دوم عرض میکنم و بعد هم چند نکتهای درباره قسمت اول.
خلاصه اینکه این حدیث مرسل است و انتساب آن به معصومینb معتبر نیست که بخواهیم به عنوان حدیث ایشان به آن استناد کنیم.
اما طبق وعده چند نکتهای هم درباره سند قسمت اول عرض میکنم.
ابتدا عرض کنم که شبیه قسمت اول را شیخ صدوق، ضمن حدیث مفصلی هم در الفقیه (ح ۵۷۶۲) روایت کردهاند و هم در عیون أخبار الرضاj (ج ۱، ص ۳۰۷) و در معانی الأخبار (ص ۱۸۰) که البته عبارات الفقیه با دو کتاب دیگر تفاوتهایی دارد، اما معنای آن در مجموع، بیانگر یک مفهوم است و از آنجایی که مطلب آن خارج از موضوع مورد بحث ما است، فقط نکات سندی را عرض میکنم.
* بررسی متن: با توجه به عدم اعتبار سندی قسمت دوم این حدیث که به بحث ما مربوط میشود و اعتبار قسمت اول که البته به بحث ما مربوط نمیشود، چند نکتهای را هم به اختصار درباره متن آن عرض کنم و برویم سراغ حدیث آخر.
البته هم درباره قسمت اول روایت که معتبر بود و هم قسمت دوم که معتبر نبود، حرف و نقل عقلی و نقلی بسیار است که فعلا به همین اندازه در بحث ما کفایت میکند.
جمعبندی این که این روایت هم از در بحث ما مبین لزوم تقلید از اعلم نیست.
حال برویم سراغ روایت آخر که کمی هم مفصل است و بحث روایات را در باب اعملیت جمع کنیم و برویم سراغ آخرین دلایل که ادامه بحث بماند برای جلسه آینده.
و صلی الله علی محمد و آله