هر چند ایراد مخالفین این قاعده به طور کلی منتفی نیست، اما تا زمانی که خلاف مطلب ثابت نشده باشد، ترحم و ترضی اجلا و ثقات، نشانه مدح افراد مهمل و مجهول در سند روایات است. وضعیت معلومین نیز که مشخص است.
با توجه به حساسیت ذکر شده و معدود بودن افرادی مانند احمد البرقی، شیخ قمیون و وجیه در میان ایشان بودن، نشانه توثیق هست، اما نقل قمیون از یک نفر تا زمانی مدح او محسوب میشود که خلاف آن ثابت نشود، تازه مشروط بر آنکه آن محدث قمی به نقل از ضعفا مشهور باشند.
کثیرالروایة بودن تنها در صورتی مدح است که تصریح رجالیون از قدما بر آن باشد.
داشتن اصل یا تصنیف و حتی کثیر التصانیف بودن، دلیل توثیق افراد نیست، مگر قرینهای دیگر موجود باشد مثل آنکه حسن التصانیف باشد.
با توجه به آن چه عرض شد، میتوان گفت: بعضی از اسباب ترجیح مربوط به نوع خاصی از قضاوت هستند که در جای خود معتبر میباشند، اما قابل تعمیم به سایر موارد نیست، چرا که قیاس مع الفارق است.
به نظر میرسد که تخییر استمراری مجاز بوده و در تخییر بدوی، تنها احتیاط عقلی از باب ترجیح مطرح است، یعنی بهتر است که احتیاط کند.
در جمعی از موارد ممکن است که دو خبر در ابتدا متعارض باشند ولی بعد از دقت معلوم میشود که تعارضی در کار نبوده است. لذا در اینجا به بیان شروطی میپردازیم که دو خبر باید داشته باشند تا متعارض محسوب شوند.
در بحث قبلی عرض شد که هر دو خبر باید معتبر باشند، لذا اینجا مروری خواهیم داشت بر شرایط اعتبار حدیث.